مهمون دارم سگ هم شدم

سلام سلام

بدون مقدمه شروع می کنم

۱- حال و روز جالبی ندارم یک سگ به تمام معنا شدم فقط می گردم دنبال یه چیزی به نام آدم تا پاچه
بگیرم. آره عزیزم بازم همون ....

۲- صبح اصلا دلم نمی خواست از خواب ناز بیدار شم آخه مثلا پنجشنبه بود شبم که دیر خوابیده بودم
اینم که از حالو روزم و در اخر هم که واقعا به شدت سردم بود به سرعت بلندشدم آماده شدم از شوشو
خدا حافظی کردم پریدم بیرون توی کوچه خیلی لیز بود چون کله کوچه یخ بسته دو سه قدمی نرفته بودم
که احساس معلق بودن و در نهایت هم حس کردم در همون حالت تعلیق کوبوندنم زمین آره عزیزم خوردم
زمین ساعت ۶:۵۰ دقیقه صبح ۵شنبه واقعا احساس کردم دیگه نمی تونم تکون بخورم کمرم خیلی وضعش
خوب بود به زور مسکن آرومش کرده بودم با این ضربه دیگه نور علی نور شد خواستم برگردم خونه چون
غیر از کمر مچ دو دستم که تکیه گاه کردم برای جلوگیر از شدت بیشتر ضریه که تاثیری نداشت چون اونها
هم لیز خورد به شدت در می کرد سرم هم اینگار همه چیز توش جا به جا شده بود به شدت درد می کرد
اما با پر رویی تما به راهم ادامه دادم دلیلشم این بود که حالا که عذاب از خواب بیدار شدن و توی این سرما
کشیدی آماده شدی اومدی بیرون دیگه بقیش که مهم نیست پس برو ارزش نداره نری رفتم تا رسیدم به
سرویس و همونجا ولو شدم چشمام رو بستمو تا خود شرکت باز نکردم خوابم نبرد اما چشمهام رو هم باز
نمی کردم .

۳- به همکارم میگم کلا صبح ها من برناه دارم برای خودم با چشم کاملا باز وارد سرویس می شم اون از
اون چند روز پیش که با کله رفتم توی گل اینم از امروز که لیز خوردم و خوردم زمین اینها سورپریزهای خوبیه
برای بیدار شدم اول صبح اونهم پنج شنبه.

۴-نمی دونم چرا اینقدر به این حرف شوشو حساس شدم فقط تمام سعیم رو می کنم تا خودمو کنترل کنم
داد نکشم هر بار که میگم فلان چیزو سر راهت داری میایی بگیر میگه باتو دیروز می گم سر راه چوب پرده
که وصل میشه به پنجره بگیر سر راهت میگه من تنها نمی رم با تو ای خدا خوب آخه تو از دم همون مغازه
رد می شی میایی خونه من بیچاره رو میخوای توی اون سرما و اون حال و اوضاع بکشی بیرون که بریم باهم
یه کار مردونه اجام بدیم؟ منم سر راهم خودم خریدم و رفتم خونه که دیگه حداقل مجبور نشم توی سرمای
شب از خونه بزنم بیرون . صبح میگم یه سری خرید لازم داریم میوه و .... میگه باهم می ریم دیگه آخه من
چکار کنم به خدا خسته شدم دیگه میوه و هویج و این چیزا خریدن برای مهمون دیگه من چرا بیام میخوایم
پول از بانک بگیریم میگه بیا باهم بریم ای خدااااااا دیگه نمی تونم بابت هرچیز تحمل کنماااااااااا هی شال
کلاه کن هی برو بیرون دیگه طوری شده که خودم ترجیح میدم کارمو کنم به شوشو نگم تا مجبور نشم برم
منتظر بمونم که بیاد باهم بریم کار و انجام بدیم م.

۵- امروز یعنی امشب مهمون داریم یکی از همکارای قدیمی منو شوشو و البته دوست خیلی نزدیک شوشو
که البته یکی از چیزایی که باعث شد منو شوشو باهم باشیم ایشون هستن دلیلشم اینه که میومد زیر زیون
منو می کشید ببینه کسی رو دارم یا نه علایقم و خیلی چیزای دیگه بعد می رفتم پیش شوشو که به قول
خودش بدجوری توی نخ من افتاده بوده تشویق می کرده که گزینه خوبیه روش فکر کن و تشویق به اینکه برین
بیرون اینکارو کنین اینطوری بگین و کلی از تجربه های خودشو خانومشو در اختیارمون گذاشتن باهاشون راحتم
توی خونه جدید برای اولین باره میان و البته شب هم برای خواب هم می مونند چون نی نی کوچولوشون اگر
ببرن اون موقع شب قطعا مریض میشه من که دلم نمیاد بذارم برن اما از طرفی موندم با این اخلاق سگیم
چطوری می تونم سر و صدای یه بچه ۸ ۹ ماهه رو تحمل کنم هرچند این بچه اینقدر نازو آروم و خوش رو
هست که هیچ اذیتی نداره ولی خدایا کمکم کن.

۶- نمی دونم برای مهمونا چی بپزم شوشو که عاشقه هویچ پلو هستو خداییش هویچ پلوی بدی هم
نمی پزم میگه هویچ پلو یا قورمه سبزی در کل نه من نه شوشو زیاد با مرغ موافق نیستیم غذای ترکیبی
با مرغ چرا اما خود مرغ به تنهایی به سختی زیر بارش می ریم و البته با این دوستامون هم اینقدر راحت
هستیم که اهل تجملات توی مهمونی نیستیم خیلی دوستانه برگزار میشه اما از طریفی وااااااااااای
عشق من بعد از شوشو قلیون گرما بخشه محفلمونه اون ۹ماهی که خانومش بار دار بود خیلی بد بود
چون اون نباید می کشید ماهم که دلمون نمی اومد دیگه تعطیل بود این چند ماه هم که ما خونه به دوش
بودیم تا خونه آماده بشه عملا شاید یکی دوباراونهم خونه اونا و البته دوسه باری که نی نیشون و گذاشتن
خونه (حالا هرکی ندونه فکر می کنه تنها گذاشتن نه گلم مادر شوهر شون نگه داشتن) رفتیم کن و دربند
و اینا روی هم رفته دو بار قلیون شد اما امشب یحتمل خواهد بود. آقا جون آخرش احتمالا برخلاف میلم اما
چون راحت تره پلو مرغ و سوپ شیردرست کنم من عاشق سوپم توی مهمونیام .

۸- دیروز حالم خوب نبود همش احساس خواب آلودگی می کردم گفتم زودتر برم خونه تا استراحت کنم
بخوابم اما دریغ  از یه استراحت کوچولو و دراز کشیدن تا ساعت ۲ نیمه شب.

۹- امروز حتما می رم زودتر می رم تا حد اقل یکی دو ساعتی بخوابم تا شب بتونم با اخلاق بهتری میزبان
باشم .

۱۰-دلم برای شوشو می سوزه خیلی توی این زمانا اذیتش می کنم اینقدر حالم بد میشه که دیگه نای
لبخند زدن هم ندارم همبشه باید یه قیافه عبوس و گرفته رو تحمل کنه تا زمانی که حالم بهتر بشه همیشه
باید مواظب باشه حرف تندی ز دهنش نپره بیرون تا من ناراحت نشم قهر نکنم می دونم خیلی سخته
بمیرم الهی براش بمیرم .

۱۱- اما امروز هم احتمالا خودم می رم چیزایی که می خوام رو می خرم تا دیگه مجبور نشم دوباره
از خونه بزنم بیرون  پیرو بند ۴.

قربون همگی تعطیلات خوش

فهلا بایتون

ای تهرانیا آسوده بخوابید که ما در تلاشیم. موهامم ....

سلام سلام خوبین؟

نمی گم بدم می گم خوبم اما امیدوارم زودی خوب بشم توی واقعیت.

ای مردم تهران ای دانش آموزان ای دانش جویان ای معلمان ای کارمندان دولت همگی آسوده باشید و
راحت از تعطیلات مفتی لذت ببرید در خانه های گرمتان که پ (شرکت بی ادب خودمون) و ک (شرکت بی
ادبی که من توی اون مستقرم به عنوان پشتیبان) بازند و ما هنمگی در حال کار و کوشش تهران فقط با
تعطیلیه این دو شرکت ممکن بود مشکل پیدا کنه که اونهم رفع شد این دو شرکت فرمودند همه به پیش
برای جلوگیری از خراب شدن تهران.

آقا جون عییییییییییییییین هو بز سرم و انداختم پایین ساعت ۶:۳۰ صبح اومدیم شرکت خوب خداییش توی
این سرما اومدن اونهم در حالی که توی شهر از سرما و یخ بندان پرنده هم پر نمی زنه از دم خونه تا سر
خیابون که ماشین سوار شم هی لیز خوردم هی سر خوردم دیگه اینقدر پوشیدم از ترسم که سرما نخورم
چون توی این هیر و ویر حوصله سرما خوردن ندارم حکم بز رو داریم دیگه  .

اینقدر پوشیدم زیر شلورام یه شلورا پوشیدم کلی لباس پوشیدم طوری که اومدم دکمه شلوار رو ببندم
کنده شد مامااااااااااااااان . دیگه به قول شوشو عین خرس شدم نمی تونم تکون بخورم مشکل اینجاست
این شرکت به این بزرگی که اینقدر هم ادعاشون میشه و تعطیل نکردن با وجود این همه لباسی که
پوشیدم بازم سردمه .

واااااااااااای خدایا شکرت ممنونتم بازم داره شدیدا برف میااااااااااااد چقدر زیباست . در کل من حاضرم
هر روز
برف بیاد اما یخ بندان نشه که آدم جرات نکنه قدم از قدم برداره.

دیگه اینکه توی این هیری ویری یخ بندان برف سرما باید برم بانک قسط بدم مشکل اینجاست که یک
مقدار پیاده روی داره و البته راه یک طرفه هست نمیشه با ماشین هم رفت خدایاااااااااااااااااا.

وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای پری شب که گفت شوشو ماهی می خواست وقتی رفتم
جلو در خونه یک هو یه سر برگردوندم دیدم آرایشگاه بازه پریدم رفتم توی آرایشگاه به آرایشگره گفتم
موهامو نام مرتب کوتاه کن پشت مو هم خیلی کونا نشه بعدهم به آدما تپل بیاد آرایشگره میگه توپول
کیه؟ می گم من میگه اااااااا مگه تو توپولی؟ !!!!!!! بعدشم بهش میگم ماهم می خوام مثل موهای
این پسرا سیخ سیخ بشه دیگه بنده خدا موهامو کوتاه کرده سشوار کشیده بعدم با ژل سیخ سیخشون
کرده پریدم رفتم تو خونه سفارشات شوشو جان رو انجام دادم بعدشم خودمو جینگولی مستون کردم
و یه آرایش کامل بعدشم اینقده نااااااااااااااااز شدم فکرشو کنین یه صورت گرد بعد پشت مو که یه کم
باشه جلوشم سخ سیخ اومده باشه توی صورت٫ خودم خیلی خوشم اومد آرایشم هم برنزه کردم
معرکه شده بود دیگه شوشو اینقدر جو گیر شده بود که کلی عکس ازم انداخت اگر می شد براتون
میذاشتم توی وبلاگ اما نمیشه که............

کلا من مو کوتاه کردنم همینطوری بوده صبح خیلی عادی رفتم بیرون شب می بینی هیچ اثری از تارای
قبلی نیست و مو پو توی کله یخدی . همیشه عملیات کوتاهی مو در من به یک عملیات غافلگیرانه
شهرت داره و البته مخصوصا زمانی که بفهمم اطرافیان با کوتاه شدن مو هام مخالفن . حالا انشالله
چند وقت دیگه قراره برم یه مش پلاتینی هم بکنم دیگه حسابی از شوشو دلبری کنم به قول خودش.

خدا کنه تا آخر هفته تعطیل باشه با این برفی که داره میاد بعید هم نیست بعد حالا اگر ما هم تعطیل
نبودیم دیگه چه کنیم دیگه مجبوریم بیاییم اما حد اقل رنگ یه شهر خلوت رو می بینیم به خدا دلم لک
زده بود رای اینکه یه روز شهر رو اینجور ببینم داشت تبدیل می شد به یه حسرت.

فیلا برم که برم بانک قسط بدهم بعدشم اگر ندیدمتون بدرود ایدوووووووووووووووووووووووستان من٫
من در راه قسط جان می دهم  جانان.

پی نوشت : راستی ای دوستان ما خودمان هم با این هوسها به خودمان شکیده بودیم اما دیگه نشانه
نگذاشتند شک و سرگمی ما و دوستان بیش از این ادامه پیدا کند و پیش از موعد خودش را در عملی
غافلگیرانه نشان داد و شک و سردر گمی ها پایان یافت عزیزانمان دوستان گلم آسوده باشید نی نی
می نی در کار نیست .

فهلا بایتون.

برف میاد برف میاد آخ جون داره برف میاد

سلام سلام

روز زیبای برفی همگی بخیر دیدین برف چه قشنگ داره می باره؟ همه جا سپید سپید شده صبح که در رو
باز کردم یه لحظه شوکه شدم انگار توی رویا بودم یه لحظه احساس کردم هنوز خوابم اینقدر که همه جا یه
دست سفید و قشنگ بود آخه دیشب خبر خاصی نبود!!!!!!!!!!!!!!!

خدایا به حق بزرگی و عظمتت خودت همه رو حفظ کن خودت نگهدار همه باش خودت همه مسافرا رو به
سلامت ببر و بیار. خدایا ممنونم خدا یا نمی دونم چطوری ازت تشکر کنم؟ اینقدر که برام قشنگ و لذت
بخشه این قدر که زیبا٫ روی زشتیها و کثیفیهای شهر رو با این برف قشنگ پوشوندی خدایاااااااااااااااااااااا
یه عالمه شکرت هوارتا عاشقتم.

امروز نمی دونم چرا اینقدر دوست دارم کش و قوس بیام اینقدر کش و قوس اومدم همه یه جوری نگام
می کنند اینجا ولی خداییش کش و قوس اومدن چه لذتی داره چه لذتی داشت اگر الان توی خونت بودی
پرده ها رو می زدی کنار با یه ماگ شیر قهوه یا یه استکان کمر باریک لب طلایی از اونایی که مامانم داره
چای دااااااااغ که بخار ازش بلند میشه روی یه راگی چیر نشسته باشی آهنگ افتخاری یا شجریان ترجیحا
همایونشون رو گذاشته باشی و رفته باشی تو رو یا ها وااااااااااااااای چه کیفی میده.

خدایا ناشکری نمی کنم اما عملا تا سن ۵۰ سالگی که بازنشسته بشم هیچ لذتی نخواهم برد از چنین
روزهایی خدایا بازم شکرت به خاطر همه چیز.

واااااااااااای دیروز توی مترو داشتم می رفتم که برم کلاس و بعدش هم برم خونه یه دختره همچینی
چیپس می خوردو بو و خرت خرت چیپس راه انداخته بود که خدا می دونه دیگه نمی دونین عین زنای
حامله همچین دلم خواست می خواستم برم بهش بگم جون مااااااااااادرت یه کم هم به من بده اما
مشکل من اینه که اصلا چیپس دوست ندارم مگر پیاز و جعفری و در کل اگر هم چیپس بخورم مزمز
رو ترجیح می دم و بدون ماست موسیر هم یکی دوتا تیکه بیشتر نمی تونم بخورم هیچی دیگه کلاسمو
رفتم و بعدشم پریدم دم سوپر مارکت یه عالمه چیپس مزمز اولیش پیاز و جعفری برای خودم دومیش
کچاپ به عشق شوشو و از رنگ و هیبت ظاهری سرکه و نمکی خوشم اومد گرفتم یه دونه هم عشقم
یعنی چی توز موتوری گرفتم هورااااااااااا رسیدم خونه اول سریعا با سر رفتم رفع حاجت چون کلا من با
این قسمت از خونه کلی رفیقم کلهم ما دو جزء جدا نشدنی از هم هستیم توی هر خونه نویی هم که
برم اول محل قضای حاجات رو پیدا می کنم بعد هم با خیال راحت به مهمونی بازیم می رسم . بعدشم
به شوشو ندادادم که بیا که دارم می میرم و با کلی رفتم توی چیپس پیازو جعفری و ماست و موسیر در
ادامه شوشو چیپس خودشو باز کرد یه کم خوردم اما زیاد نتونستم چون در کل زیاد دوست ندارم بهدشم که
دیگه سرکه یی و موتوریم هم موند . ولی خداییش به شوشو می گم به خودم شک کردم اینقدر برام مهم
بود بخورم که دقیقا راه مخالف راه خودم رو رفتم خریدم برگشتم از من بعیده این کارا کمتر میشه به شدت
حوس یه چیزی رو داشته باشم مامااااااااان اگه آخر گندش در نیومد.

دیگه اینکه آقا جون ۳۰ دی تولدمه سالگر عقدم هم هست من نمی دونم فقط گفتم گفته باشم.

آخییییییییی دو هفته دیگه قدم به عوالم ۲۴ سالگی می گذاریم آخیییییییییییی سن ۲۴ سالگی از سنهای
مورد علاقه من بییییییییییید نمی دونم چرا؟

دیشب مامان میگه شام چی داشتین میگم هیچی رویداد هفته پیش یه کم ماکارونی بود که البته یه مقدار
هم مامان برام شب  قبلش آورده بود که چون شام خورده بودیم موند یه مقدار کوکو سبزی یه مقدار کوکو
مرغ یه مقدار هویج پلو دیگه همه رو گرم کردیم و خوردم که هویج پلو یه کمیش خورده شد اما چون برای
دومین بار گرم می شد در آخر راهی  سطل زباله شد کوکو مرغ هم موند که برای ناهار امروز تشریف آوردن .

تقریبا ۲۰ دقیقه پیش شوشو زنگ زده میگه تارا جان ؟ میگم جونم؟ میگه من حوس شام کردم !!!!!!!!!!!!
میگم یعنی چییییییییییی؟ حوس شام کردی؟ خوب من چیکار کنم؟ میگه خوب حوس شام دارم دیگه کلی
کلنجار که بگو هرچی بگی الان من همون کارو می کنم نهایتا شوشو جان بعد از کل جون به لب رساندن
فرموندن برای شام سبزی پلو با ماهی میل دارند که گفتیم به روی چشم انشالله شب سبزی پلو با ماهی
می خوریم بعدشم آقا حوس پرتقال کرده که گفتم پرتقال برات پوست می کنم آماده میذارم بیا بخور درنهایت
می گه مگه تو کی می رسییییییییی؟ مگه کی می خوای بری؟ گفتم مهر موقع باشه احتمالا نیم ساعتی
از تو زودتر الهی بگردم بچم نمی دونه خانومش چقدر زبر و زرنگه در عرض ایکی ثانیه همه چیز آماده است.
از بس ندیده هنوز نتونسته زنشو کشف کنه تواناییهای زنشو ببینه البته قابل ذکر است که برای یکنواخت
نشدن زندگی بنده همه تواناییهامو یکباره رو نکردم و نمی کنم هر سری یک چیز جدید رو می کنم تا شوشو
جانم رو ذوق زده کنم از انتخاب به جایی که داشته.

دلم یه رژیم توپ می خواد (تا اینطوری می گم برادر شوشو میگه خدا مرگم تو با این رژیم مخالفیییییییییییی؟!!!!
خودت می خوای رژیم جدید بسازی؟) آخه حس میکنم شمکم داره در میاد از مزیتهای من کم داشتن شکمه
و البته تقریبا به نسبت باریک بودن ناحیه کمر برخلاف رون مهترم به قول مادر شوشو که استاد سایزو خیاطیه
میگه تو بالا تنت با پایین تنت ۲ سایز اختلاف داره (دیدین من ناقصصصصصصصصصصم ماماااااااااااان) .

پریشبی آوردم بند و بساط اتو رو به راه کردم در حین پهن کردن بساط اتو به شوشو می گم ببین با چه فلاکتی
دارم اتو می کنم اگر اتو پرسی داشتم که اینطور نمی شد !!!!!!! شوشو خان هم بعد از کلی از حدقه بیرون
زدن چشم مبارک و جستجوی فلاکت و نیافتم و کلی قربون صدقه رفتنمان گفتند انشالله می خریم اما خداییش
خودم بعد از اتمام حرفم در کف فلاکت بودم که چه فلاکتی؟ میز که گذاشتم صندلی هم که بود اتو هم که
مشکلی نداشت خوب اتو می کرد تنها فلاکت این وسط حرکت افقی دستان بود که گاهی از بوی سوختنی
می فهمیدم یادمان رفته و از حرکت باز ایستاده است.

پی نوشت: آقا من و شوشو داریم مشکوک می مزنیما من حوس می کنم شوشو حوس می کنه راستی
ویار برای مردا هم هست آیا ؟(مثلا من هیچی بلد نیستم).

بعدا نوشت: راستی می خواستم بگم من هنوز هم شدیدا دنبال کتاب روانشناسی جنین از خانوم زهره
{زاهدی انتشارات جیحون چاپ سال ۷۹ هستم خودم هم در حال گشتن کتابفروشیا هستم بازم از تون
می خوام اگر براتون مقدورن بود و پیداش کردین خبرم کنین دوست گلم منتظره .

فهلا باینون یا علی