روزای اخر

سلام سلام

1- ما هردو حالمون نه ببخشید من کلا حالم قاطی قاطیه اما نی نی خوبه خوب شکر خدا .

2- دیگه احساس می کنم در حال ترکیدن هستم دیگه دارم ثانیه شماری میکنم برای رسیدن روز موعود.

3- همسری میگه الان تو حکم یک نارنجک رو داری هر آن ممکنه منفجر بشی واقعا شرمندم کرده از این تشبیه لطیفش اونم که دیگه خودشو کشته از بس که میشینه با نی نیش حرف میزنه و التماسش میکنه زودتر بیاد طاقتم تموم شده خلاصه اینکه کلی هر دو داریم خود کشی می کنیم بلکه ام که نی نی زودتر بیاد اما هرچی بیشتر التماس می کنیم بیتشر ناز میکنه این دخترک ما .

4- دیگه تکونهاش خیلی وحشتناک شده به همسری میگم این دختر ما بیشتر به پسر شبیه خیلی وحشیه با هر تکونش منم سه متر میپرم هوا واقعا خیلی ازم انرژی میگیره.

5- دیگه اینکه توی این مدت همسری خیلی همراهیم کرده قربونش بشم اگر اون نباشه با اون زبون و دل مهربونش که دیگه خدا میدونه به چه روزی می افتادم !!!!!!!!!!

6- راستی دکتر از اول تیر رو برام مرخصی نوشت به خاطر یه سری مشکلات و البته احتمال زایمان زودرش بیشتر از 2 هفته است که دردام شروع شده تا به حال 2 مرتبه هم از شدت درد رفتم بیمارستان اما خوب ظاهرا سرکاری بوده دیگه میترسم از بس که به خودم دارم یاد آوری میکنم که گول این دردها رو نخورم بچم تو خونه به دنیا بیاد یعنی توی خونه منفجر (به تعبیر همسری) بشم.

7- واقعا که بهشت رو بیخود زیر پای مادران نگذاشتند .

8- راستی سیسمونی رو هم آوردیم و چیدیم کلی هم ناز و  قشنگ شده فقط هنوز تختش که سفارش داده بودیم نیامده که اونم ظرف این یکی دوهفته میاد انشالله .

9-فعلا که کلی داریم با همسری ذوق میکنیم انشالله که با اومدنش برکت و خوشبخته زنگدگیمون بیشتر میشه.

10- راستی مامان شوهری جونم مکه است انشالله تا سه شنبه میاد کلی دلم باهاشه و هربار که تماس میگیرم میگم از اون دعاهای خوب خوب مامانی برامون بکنه انشالله اگر تا سه شنبه منفجر نشیم میاد دیگه دلمون براش تنگ شده .

11- دیگه فعلا نمیدونم چی بنویسم اما خیلی التماس دعا داریم خیلی .

برای شادی روح مامان بزرگ عزیزم هم لطفا یه فاتحه بگید .


پ.ن: مهسای گلم ما نمیتونیم قسمت کامنتای وبلاگت رو باز کنیم حالا چه کنیم خاله جون؟