شیر خوردم فکر کنم خراب بود

سلام سلام دوست جونیام
1- زود زود اومدم که دیگه کسی نگران نشه منم شرمنده نشم
2- دلم یه عالمه برا اینجا تنگه منی که روزی 45464567457 بار می اومدم اینجا الان دیگه چند روز یه بار میام
برام سخته :(
3- امروز مرخصی گرفتم یعنی حس رفتن نداشتم یه کم هم سرم درد می کنه گفتم بمونم خونه به خودم
برسم ساعت یک و نیم هست و فقط یه کمی لباسای مشکی رو ریختم توی ماشین و نشستم اینجا تازه
تا ساهت 11:50 خواب بودم .
4- آخه یکی به من بگه این چه استراحتیه از صبح 5465465464 بار این شوشو زنگ زده خوبی؟ سرت بهت
ر شده؟ چکار می کنی ؟ بابا حالا خوبه خودش می دونه من خواب بودم توی خواب آدم چکار خواصی می تونه
بکنه؟ یکی بگه آخه عزیز دل تارا با این زنگای راه و بیراه موبایل و تلفن و اس ام اس مگه میشه سر آدم بهتر
بشه ؟
5-داره بوی عید میاد بودی خرید کردنای عید کلی میرم توی حال و هوای بچگی ابتدایی که امتحانای ثلث
دوم می افتاد دم عید با خونه تکونی و خرید عید قاطی می شد آخیییییییییییییییییییی یادش بخیر.
6-الان برای یه سری کارا هنوز توی شرکت خودمونم تا بعدش برم جایی که باید باشم یه همکار دارم روی
نرو من اسکی می کنه دعا کنید برام بتونم تحملش کنم ای خ داااااااااااااااااااااااااااا یک سال و نیمی نمیامدم
شرکت نمی دیدمش آرمش داشتم .
7-دلم یه گردش دوستانه می خواد بابا از این قرارای وبلاگی بود خبرم کنین دلم از اونا می خواد.
فعلا دیگه وقت تنگ است باید شما رو به خدا بسپرم برم سفارشات آقای همسر رو اجرا کنم ما کارونی و
کلی چیرای دیگه

پی نوشت : تقریبا تند تند میام به دوستام سر میزنم ولی گاهی نمی تونم کامنت بذارم خواستم بگم توی
یادم هستیدا .
پی نوشت2: من برداشتم یه لیوان شیر خوردم از این هم‍‍‍وژه نیزه ها بودا اما نمی دونم چرا یه طعمی بود و ی
ه جوری شده طعم دهنم و حالم (10 روز بود مونده بود به نظرتون توی ده روز هموژه نیزه خراب میشه؟) برام
دعا کنید نمیرم .
قربونت همگیییییییییییییییییییییییییی بوووووووووووووووووووووس


واااااااااااااااااااای بلاخره برگشتم دلم یه ذره شده بود

سلام سلام
خوبین دوستای خوبم؟
دلم یه ذره شده براتون مامااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااان من دوستامو می خوام .
گفته بودم جایی که قبلا بودم و راحت آپ می کردم جایی بود که از طرف شرکت خودمون اونجا مامور بودم بعداز یک سال و نیم کارم تموم شده و مدیریت یه پرو‍ه جدید رو به من دادن الان هم درگیر کارای اونم شبها هم دیر می رسم خونه البته نه خیلی دیر اما تا می رسم شام و کار و از حرفا دیگه وقتم تموم میشه بیهوش می شم چند بار اومدم بنویسم اما متاسفانه نشده یه سری هم به وبلاگ دوستای گلم زدم اما متاسفانه به خاطر کمبود وقت نتونستم کامنت بذارم .
خوبم خوب خوب انر‍ژیم خدا رو شکر بیشتره اینقدر سرم شلوغه که دیگه وقت ندارم بشینم فکر کنم به این که دپ شدم بیام براتون بنالم اما دلم می خواد بیام بنویسم و خبر بگیرم بعدشم بیام مطالبتون رو بخونم حتما میام تمام طول روز فکر و ذهنم اینجاست تا بیام بنویسم و اما متاسفانه وقت نمیشه .
راستییییییییییییی این چند وقت هم پنج شنبه و جمعه ها همش مهمون دارم دیگه اینم از تعطیلاتم الانم عجله دارم باید برم اما حتما بر می گردم مفصل می نویسم .
از همه دوستای گلم که اینقدر به فکرم هستن و ابراز نگرانی می کنند ممنونم بازم شرمنده ام بی خبر گذاشتمتون به خدا همه چیر یی هوی شد .
فدای همگی برم که کامنتای پر مهرتون رو جواب بدمو بعدشم بیام یه سری بهتون بزنم .
قربون همگی .
بوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس