دخترم بزرگ شد دلم شور میزنه.


سلام

 میدنی چیه؟ مطلبه زیر رو بخون تا بگم:

 بچگیمون همش جنگ جنگ جنگ تا اومدیم خودمونو بشناسیم شد بعداز جنگ و کشور جنگ زده تا اومدیم نوجوون بشیم همش تحریم تحریم تحریم تا اومدیم جوون بشیم این فضاحت به خدا خسته شدیم این چه کشوریه یک ذره به خاطر خدا ثبات توش نیست نگرانم نگران نه برای خودم که از خودم گذشت افتادیم توی غلتک برای دخترک نگرانم نگران هر موقع مادر شدی توی این موقعیت جامعه می فهمی چی می گم!!!!! پس کی آرامش میگیریم کی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ کی نیست جواب بده ؟ مثل گربه وحشی هی چنگ می زنیم . آخه چرا این اتفاقات برای خیلی کشورهای دیگه نیست ؟ چرا فقط برای کشوز ما ؟ ای خداااااااااااااااااااااا این چه اسلامیه که همه دنیا رو از خودش می رونه؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!! خدا جون وقت کردی جوابمون بده ممنون.

خلاضه اینکه نگرانم خیلی نگران برای آینده دخترکم

بله دخترک من بزرگ شده خانوم شده شیرین شده و در ضمن همه آنها قلدر و شیطون دست بزن پیدا کرده توووووووووپ روزی یه سری کتک حسابی می خوریم اما خوب به دلشم راه نمیاییم یعنی کتک خوردن به از کوتاه اومدن نه؟!!!!!!!!

خدا ر شکر مهدش رو همچنان دوست داره کلاس جدید که از هفته اول مهر وارد اون شد به قول خودش کلاس خاله زری رو خیلی دوست داره خاله زری رو خیلی دوست داره تا جایی که یه موقعه هایی شب بلند میشه میگه مامان بریم خاله زری.

کارم رو هم که عوض کردم توی یه شرکت مسئول پشتیبانی و خدمات پس از فروش شدم خیلی کارم رو هم دوست دارم خیلی مدیرم رو دوست دارم مدیرم همون مدیری هست که وقتی شروع به کار کردم توی شرکت اولی مدیر عامل بود اما واگذار کرد و رفت و خودش یه شرکت جدید زد .خیلی ماهه خیلی خوبه خیلی به کارمندش بها میده و ارزش قائل خلاصه اینکه خدا خیلی هوامو داره خیلی ...........................

راستی از همون اول مهر دخترک رو از پوشک گرفتم به کمک مهد خیلی اذیت نکرد خیلی خوب همکاری کرد و خدا رو شکر پروژه ای که کابوس من بود به سلامتی گذشت .

کامل کامل حرف میزنه حرفهای بزرگ بزرگ

براموت تصمیم میگیره فکر میکنه کمک میکنه و .....

حالا چند تا عکس باشه تا بعد :


خدایاااااااااااا سکوتو بکشن

سلام

خوبین؟

امیدوارم که خوب باشین اما من نمی دونم خوبم یانه؟!!!!!!!!

خیلی خسته ام خیلی دلم گرفته پر از گریه ام.

مرگ فاطمه  عزیزمون دختر دایی 24 ساله همسری خیلی ناگهانی و بدون هیچ مقدمه ای شوکی بود برامون توی 2 ماه اخیر شوک بزرگ و باور نشدنی هنوز با گذشت تقریبا 50 روز باور نداریم .

فاطمه سالم سالم بود هیچ  چیزش نبود اما رفت به سادگی با یک جمله معدم درد میکنه حالم خوب نیست بعد هم بیمارستان و سرم و کما و کمتر از 4 ساعت بعد مرگ و داغدار کردن ما!!!!!!!!!!!!

خیلی سخته من که عروس خانواده ام از یاد آوریش می سوزم آتیش میگیرم چه برسه به خانوادش.

بعد از اون هم ور شکسته شدن صاحب شرکت و به نوعی بی کار شدن من !!!!!! چی بگم؟ حرف نزدن برام بهتره ای کاش این ر ئ ی س جمهور احمق ما و این ر ه ب ر نامرد هم توی این کشور زندگی می کردن. ای کاش چشمشون و باز میکردن ای کاش بیکار شدن این همه آدم رو میدیدن دردی که چند ساله کشور ما دچارشه و من الان لمسش کردم خدا ازشو نگذره که تولید و صنعت رو به راحتی زمین میزنن پس اینا چه فرقی با رضا شاه  و... دارن؟ اون موقع مس تمره ی انگل یس و آمریکا بودیم الان مس تعمره روسیه و ترکیه و سوریه.

الهی که خدا تو همین دنیا جوابشون رو بده .

تقریبا 2 هفته است بیکارم و دنبال یه کار جدید یه راه جدید خیلی فکر میکنم به کارهای مختلف به راههای مختلف به یک کار اساسی اما نمی دونم چه کنم؟

خیلی خسته ام خیلی خیلی دلم گرفته خیلی داغونم و پر از گریه خدایا کمکم کن خدااااااااااا

فقط خدا رو دارم فقط چشمم به هیچ بنی بشری نیست و دستم و پیش هیچ کس جز خدای مهربون خودم دراز نمیکنم. بهش اعتقاد دارم بهش ایمان دارم هیچ کجا در نمیذاره منو.

خدایا توی دو راهی موندم خودت می دونی چی رو میگم !

خدایا همه چیز رو سپردم به خودت .

خدایااااااااااااااااااااااااااااااااادلم تنگه

برام دعا کنید خیلی.

نیاز دارم به یه جای آروم که من باشم و شونه های خدای خودم  سرمو بزارم روش گریه کنم زار بزنم دلم و خالی کنم و خالی بشم . 

خدایاااااااااااااااااا

دخترک بزرگ شده خانوم شده آتیش شده .

اینقدر فشار رومه که ... اینقدر ذهم مشغوله که توان فکر کردن به دخترکم رو ندارم!!!!!!!!!!!!!!!!

ای خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا میخوام صدات و بشنوم. صدام کن دستمو بگیر بلندم کن .

اینقدر ذهنم درگیره که یارای نوشتن درمورد دخترک نازمو توی این پست ندارم.

فعلا 

خیلی برام دعا کنید خیلی خواهش مکنم.

خدایاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا سکوتو بشکن جوابمو بده دارم داغون میشم.


سالگرد ازدواج و عشق 6 ساله

سلام سلام


دیروز یعنی 17 مرداد شمشمین سالگرد ازدواجمون بود ازدواج من و عشم عزیزدلم که 6 سال از قشنگترین روزهای عمرم رو باهم گروندیم چقدر زود گذشت! چقدر خوش گذشت! همیشه از زمانی که ازدواج کردم این رو گفتم اگر یک همراه خوب داشته باشی ازدواج  میتونه بی نظیر ترین اتفاق عمرت باشه همونطور که برای من بود .

دیروز جشن 6 سالگی زندگیمون رو به همره عشم و دخترکمون سه تایی برگزار کردیم .

اول رفتیم سوپ ر اس تار مهمان من برای افطار و شام سالگرد ازدواج به همسری و بعد از اون هم سه تایی رفتیم کن به صرف چایی و قلیان که کلی چسبید مهمان همسری جای همیشگی رفتیم مثل همیشه خوش گذشت دخترکم که حسابی از وجود پیشی ها فیض برد و دلی از غزا درآورد اینقدر که این بچه عاشق پیشی هست بعد هم از دیدن غاز ها  مرغابی های داخل رودخانه کلی کیف کرد و در نهایت هم با گریه و زاری که پیشی میخوام غاز میخوام راهی منزل شدیم .

خانوم گلی حسابی شیطون شده و حسابی شیرین شده فقط گاهی از شیرینی دل و .... خوب دیگه اینم یه قسمتشه دیگه .

از زمانی که همسری از ماموریت برگشت خیلی بهتر شده اما خوب گاهی هم اذیت می کنه . حالادیگه خیلی بهانه مامانی و باباییش رو میگیره دیروز اینقدر بهانه گرفت و گریه کرد که داشت از حال می رفت و این خیلی بده چون من اصلا آدمی نیستم که به بچه رو بدم و اینقدر مقاومت میکنم در مقابل خواسته های نامعقولش که .... اما در نهایت درسته من پیروزم در اکثر موارد ولی با تنی رنجور و اعصابی خط خطی.

خانومی دیگه به نوعی میشه گفت خوب صحبت می کنه .

کلماتی که به کار میبره اکثرا درسته چند تا از کلماتش رو :

مون = نون

دبش = کفش

دُژ لب= رژ لب

آله = خاله

آله نیداد = خاله ندا (مربی مهد)

آله دَناز= خاله طناز (مربی مهد)

و ....

با همه سختیها و اذیتهایی که داره اما با یک لبخند و یک مامان تاتی گفتنش لم رو میبره و دیگه نمی تونم ظاقت بیارم و میچلونمش

در کل خدا رو شکر وزنش نرمال و خوبه و نسبت به هم سنهاش قدش بلندتره .

زیاد توی غذا خوردن اذیتش نمی کنم غذا رو درست می کنم و میذارم اگر میل داشته باشه خوب می خوره اگر هم که نه دیگه هیچی . هر موقع میل داشت می خوره.

با مهد خوب کنار اومده  و دوست داره در کل این 2 ماه بجز دو مورد دیگه بقیش رو خوب رفته مهد .

بعضی وقت ها هم که خونه مامان اینا باشیم خانوم همونجا می مونند و مهد تعطیل.

عکسهایی گرفتم که انشالله به زودی میذارم فقط جدا کردن و تنظیم سایزشون وقت میبره که اگر خانم خانوما بذارن انشالله به زودی.


همیشه شاد باشید .

یه عالمه التماس دعا وقت افطار و سحر وقت روزه داری وقت دعا ها .

قربونتون.