بیماری خانوادگی

سلام سلام


خیلی سریع میگم چون ساعت ۲ بعد از نیمه شبه و فردا به سلامتی باید برم سر کار و کلی هم کار و جلسه و ......... اینها دارم و باید تا خود شب بدو ام امروز هم کلی خسته شدم .

۱- هفته پیش به طور خیلی داغونانه ای داغون بودم کلی سر گیجه و حالت تنوع و ... که دیگه توان بلند شدن رو نداشتم یاس هم که مثل این بچه گربه ها یا از دست و پام اویزونه یا داره خودشو میماله به سر و صورتم که کلی دلبری میکنه. با این همه دلبری اینقدر حالم بد بود که دیگه حس گرفتن یاس رو نداشتم تا روز دوشنبه که از شدن سر گیجه نمیتونستم بلند شم با بکش بکش رفتم دکتر و کلی آمپول و سرم و ... به زور یه ذره سرپا شدم اینقدر حالم بد بود که دیگه به اینکه یه نی نی دیگه درکار باشه شک کردم با اینکه کاملا مطمئن بودم اما خوب دیگه کار خداست میشه دیگه ()کلی سر همین فکر و خیالهام هم داغون شدم و تا اینکه مطمئن شدم که نه خدا رو شکر این حالات کار یه ویروس ناقلاست نه یه نی نی به اینکه یکهفته گذشته اما هنوز هم همون حالات رو دارم ظاهرا دوره ای داره که ۱۰ تا ۱۵ روز طول میکشه.

۲- همسری هم این ویروس رو با اشتیاق تمام گرفت تا تفاهم رو باهم تمام کنیم و یاس هم برای اینه از ما دو تا عقب نمونه به درد ما دچار شد با این تفاوت که دیگه بچم حالت تهوع رو نداره خود تهوع رو داره و کلی بیحاله و رمق براش نمونده .

۳- دیروز بردیمیش دکتر بخاطر رو به دیوار گلاب به روتون ا س ه ا ل که بعد از اینکه از پیش دکترش بگرشتیم دیگه بچم شکمش هم کار نکرد چه برسه به .... دست دکتره دیگه بدون استفاده دارو.

امروز بعد از ظهر بعد از ۴ روز که اون بالا اوردناش بهتر شده بود امروز دوباره شروع شد که دوباره بردیمش دکتر به دکتر گفتم دیروز که از پیش شما رفتیم به دارو نکشید و شکمش بهتر داروهاشو ندادم دکتر هم گفت خوب کردی و اینکه امروز اینطوری شده یه آمپول ب ۶ کودکان براش نوشت گفت اگر دوباره پیش اومد بهش بزن که خوشبختانه از پیش دکتر برگشتیم دیگه نداشت  دعا کنید دخترک ما خوب بشه اصلا طاقت دیدن حال بدش رو نداریم الهی من قربونش بشم خیلی لاغر شده کلی آب شده .

چند تا عکس از چند ماه پیش راستشو بخوایین عکسهای جدید رو باید گلچین کنم خیلی زیادن الان وقت ندارم انشالله عکس جدید برای یه زمان دیگه .







این یکی عکس کیک و هدیه های تولد همسری هست البته برای آذر ماه فکرش رو کن همه اینها رو از اون موقع گداشته بودم که آپ کنم.(آیکون اونی که داره شرمنده میشه) 








خواب زیابی یک عشق یک زندگی




فعلا بای تا های

نظرات 7 + ارسال نظر
خانم خونه دوشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:33 ب.ظ http://souzan59.persianblog.ir

عکسات معلوم نیست.
ایشالله دختری خوب میشه زود

مامان نازنینها دوشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:21 ب.ظ http://niniemaman.blogfa.com

آخی این جور مریضیها بچه ها رو خیلی زود آب میکنه . خدا رو شکر که همتون بهترید . الهی دیگه هیچ وقت مریض نشید . عکسهای یاس نازنین خیلی ناز بود

نوشین مامان هستی دوشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:21 ب.ظ http://www.hastiyemaman.blogfa.com

الهی قربون اون چشمای قشنگش برم من...
بلا ازتون همیشه دور باشه مامانی مهربون

رامین چهارشنبه 12 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:57 ق.ظ

سلام و خسته نباشید.ببخشید من دوباره مزاحم میشم.یکی دو ماه پیش ازتون خواسته بودم که اگه راه ارتباطی با خانوم پروانه سراغ دارین به من اطلاع بدین.تا باهاش تماس بگیرم(ایمیل).یادتونه که؟؟؟از اون موقع تا حالا هر دوهفته یه بار وبلاگ شما رو چک میکنم ببینم خبری شده یا نه.ولی مثل اینکه فرصت صحبت با ایشون رو نداشتین.بازم من منتظرم.ایمیلمو هم که دارین.ممنون میشم پیگیری کنین.

شکیلا سه‌شنبه 18 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:58 ق.ظ http://www.balerian.blogfa.com

خدا کنه که هر چه زود تر خوب بشید

سپیده عمه آریانا شنبه 22 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 05:07 ب.ظ http://littleangle.persianblog.ir/

سلام
ممنون که به ما سر زدید. با اجازه لینکتون کردم.
ماشااله دختر ناز و دوست داشتنی دارید. خدا حفظش کنه.
روی ماهش رو میبوسم.

نازنین مامان امیر علی یکشنبه 30 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:11 ق.ظ http://www.khoshgele-delam.blogfa.com

سلام عزیزم
این نی نیت کلی دل منو برد
چقدر ماهه
مواظبش باش تروخدا چشم نخوره ... من براش زدم به تخته
پیش پسر منم بیاین
خوشحای میشیم با دختر خوشگلتون بیشتر آشنا شیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد