سلام سلام

خوبم خوبید؟

1-      عید فطر گذشته تتون مبارک عباداتتون قبول

2-      دخترکم دیگه داره بزرگ میشه خانم میشه.

3-      یه چند وقتی هست که دیگه توی تخت خودش میخوابه و به محض اینکه میزاریمش توی تختش می خوابه یعنی اینقدر شعور داره که اونجا جای خوابه0 (یک چهره خنده و ذوق کنان)

4-      مادر شوهری اسباب کشی داشت و کلی هم کار یک هفته ای رفتیم کمکش و خونشون بودیم خاله شوهری با دختراش و مادر بزرگش هم اومدن همگی باهم دست به دست هم خانه نسرین جون را کردیم آباد کلی هم خوش گذشت .

5-      خوشحالم از اینکه رابطم با خانواده شوشو خوبه خیلی خوب به لطف خدا و به گفته مادر شوهری که ظاهرا خاله شوهری بهش گفته بود نسرین واقعا تارا مثل یه دختر دلسوز برات داره کار میکنه دلسوزیهایی که یه دختر برای مادرش داره تارا برای تو داره و خوشحالم از اینکه اونها این رو میفهمن و قدر میدونن منهم قدر محبتهاشون رو میدونم.

6-      بعد از اون همگی دست جمعی رفتیم به ولایت پدری و مادری من ، خانواده شوشو و خاله شوشو اولین بارشون بود اونجا رو میدیدن کلی خوش گذشت به همگیمون مامان و بابا از قبل رفته بودن اونجا خونه ای که اونجا داریم رو آماده کرده بودند و بعد هم ما رفتیم شب اول که از سرما منجمد شدیم چون ولایت یه جای خیلی سرد سیر هست و کلی یخ زدیم  و کلی هم دخترکم رو پیچوندیم تا یخ نکنه . صبح روز بعد سریعا بلند شده و سایل را آماده کرده و برای ناهار راهی باغ پدر بزرگ شدیم و کلی اونجا جاتون خالی آتیش بازی و کلی شیطونی و کلی بدو بدو و کلی از درخت اویزون شدن تنها مشکل این بود که اهر نیم ساعت یه بار صدای جیغ و داد و هوارو و همه چیز که تارااااااااااا کجایی که این یاس از گشنگی مرد ؟1 خداییش دخرت ما خیلی خانومه خیلی خوبه فقط زیادی به من وصله که اونهم جای شکر داره.

7-      روز دوشنبه 30 شهریور با 5 روز تاخیر بلاخره واکسن 2 ماهگی دخترکم رو زدیم به همراه مادر شوهری ()همون نسرین جون خودمون) رفتیم و من پشت پرده ایستادمو و نسرین جون یاس رو برد واکسن زد و اومد یا زدن واکسن صدای گریه و جیغ یاسم دلم از جا کنده شد خیلی لحظه سختی بود .اما دخترم قربونش بشم اصلا اذیت نکرد و خیلی متین صبور رفتار کرد فقط از شدت تبش می فهمیدم حالش چقدر بده دخترکم توی اوج درد و تب هم بازی می کرد و می خندید و صدا در میاورد.

8-      روز چهارشنبه یعنی اول مهر دخترکم خردن و مکیدن دستهاش رو یاد گرفته دورش بگردم اینقدر قشنگ دستش رو میخوره که "آدم ضعف میکنه براش به محضه اینکه از خواب بیدار میشه به جای گریه و جیغ کشیدن شروع میکنه به خوردن دستش.

9-      دیگه یه یک هفته ای هم میشه که من رو میشناشه وقتی گریه میکنه و توی بغل دیگران هم که هست به محض شنیدن صدای من آروم میشه . و با دین چهره من لبخند میزنه و حرکات دست و پاش رو سریعتر میکنه .

10-  دوستام زنگ میزنن حال میپرسن و میگن چه قیافه ایه؟ خوشگل جواب منهم: آره قربون دست و پای بلوریش برم!!!!!!!!  اما انصافا چه غریبه و چه آشنا هرکی میبینه میگه ماشالله دختر خوشگلیه. خدایا شکرت به خاطر اینهمه لطف.

11-  فردا صبح بعد از نماز صبح انشالله حرکت به سمت تنکابن شوشو باید ماموریت میرفت که ما رو هم با خودش میبره و ما کلی ذوق میکنیم .

12-  یادش بخیر پارسال این موقع توی ماموریت زنجان بودیم و شروع ماموریت های 6 ماهه و امسال ماموریت شوشو که کماهم همراهش هستیم و این چون تداعی ماموریتهای پارسال هست برام قشنگه.

13-  چند وقتی هست می خوام یه دفتردرست کنم و کارهای دخرت کوچلوم رو بنویسم اما هنوز همت نکردم و توی هنم یادداشتشون می کنم.

14-  خدایا این دختر من خیلی وزنش خوبه ماشالله اما کوچلوهه آخه با اینکه 2 ماه و خورده ای هست لباسهای سایز یکش هنوز اندازش نیست !!!!!!!!!!!! کلی با این موضوع مشکل دارم.

 دل نوشته همینطوری دلم خواست بنویسم.

خدایا خدای مهربون شکرت به خاطر همه خوبیهات به خاطر همه لطفت خدایا چرا بعضی بنده هات اینقدر خسیسن؟ چرا بعضی ز بنده هات در ظاهر با تو هستند اما بنده های دیگت رو میچزونن ؟ خدایا آخه این بنده خدا چقدر باید عذاب بکشه چقدر باید اذیت باشه اون که اینقدر مهربون و مظلومه آزارش به مورچه هم نمیرسه ؟ خدایا پس کی می خوای روی خوش زندگی رو به اونهم نشون بدی؟ خدایا خودت کمکش کن  . خدایا شکرت حتما به حکمتی توش هست دیگه حتما خ................... نمیدوننم دیگه چی بگم بابت این موضوع خیلی قاطیم فکرم رو همش این بنده خدا مشغول کرده و تحمل سختی کشیدنش رو ندارم.

دعا کنید دعا کنیم برای همدیگه برای همه .

قربون همگی

نظرات 7 + ارسال نظر
مهسا یکشنبه 5 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 02:01 ب.ظ http://loveuarash.blogfa.com

سلام آبجی ناااااااااااااااااااااار من...فدات بشم...وااااااااای چه نی نی نازی داری...انفدر که از اخلاقاش گفتی ضعف کردم....توروخدا عکسشو بذار...دق مرگ میشمااااااااااااا....الهی من فدای یااااس نازم بشممم...الهی خاله قربونش بره
وااااااااااااااایچقدر مامان تارا بهت میاد....چه مامان نااااااااااازی...فدای تو هم بشم
آبجی من هم برا تو هم برا یاس گلم هم برا شوشو دعا میکنم
ایشالله هیچ وقت غم نبینین
کلی ذوق کردم دیدم آپ کردی
فدااااااااااات بشم
بوووووووووووووووووووووووووووووس

     ♥
      ♥ ♥
       ♥
      ♥
        ♥
           ♥
       ♥ ♥ ♥
          ♥ ♥
           ♥ ♥
         ♥ ♥
            ♥ ♥
           ♥  ♥
........¶¶¶¶¶¶............¶¶¶¶¶¶
....¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶....¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶
..¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶........¶¶¶¶¶¶
¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶........¶¶¶¶¶¶
¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶....¶¶¶¶¶ ¶¶
¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶ ..¶¶¶¶¶¶¶
. ¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶
....¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶
......¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶ ¶¶¶¶¶¶
........¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶
...........¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶
............¶¶¶¶¶¶¶¶
.............¶¶¶¶¶¶
...............¶¶""
..♥ LOVE

محیا یکشنبه 5 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 04:55 ب.ظ http://mahya.blogsky.com

سهلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
چطوری دخمل خاااااااااااااااااااااااااااله؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بابا ایول مثل اینکه خیلی خوش میگذره هاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا.....
ما رو هم دیگه تحوییییییییییییییل نمیگیری!

من یاسو میخواااااااااااااااااااااااااااااااام(گریه تونم)

برو بگرد دیگه!!!!!!!
ما هم اینجا با عرض معذرت خر خوووووووووووووونی میکنیم یعنی باید بکنیم!
فکر کن ۲۰ واحد تو یه ترمه ۴ ماهه(نه فکر نکن سرت سووووووووووووووووووت میکشه)
ببینم ما نظر میدیم اصلا چشم شما بهش میخوره!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

من یاسو میخواااااااااام یالا
میخواااااااااااااااااااااااااااااام
گفتم میخوام
میگم میخوام

بهتره تا دعوا نشده برم

ببین دخمل خاله دوست دارم مواظب خودتو دخمل گلت باش
بای بای

هانا جمعه 10 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 05:51 ب.ظ http://www.taraneasheghy.blogfa.com

سلام خوبین؟وای چه دنیای قشنگی دارین با دخترتون ...میتونم بپرسم چند ماهشه فکر کنم 5 یا 6 درسته؟؟؟اخه برادر زاده ی منم الان5 ماهشه همه اینکارا رو میکنه دور خودشم میچرخه....

نای یکشنبه 12 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 01:31 ب.ظ http://www.nay.blogfa .com

میگه به کی میگه نمیدونم فقط میدونم که میگه
مرا عجز تو را بیداد دادند
به هر کس هر چه باید داد دادند
برهمن را وفا تعلیم کردند
صنم را بی وفایی یاد دادند
گران کردند کوش گل پس آنگه
به بلبل رخصت فریاد دادند
حتما همینطوره یعنی امیدوارم اینطور باشه
میگه ...

ریحانه سه‌شنبه 14 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 10:40 ق.ظ

خدا را شکر که دخترک گلت سالمه خیلی باید شکرگزار خدا باشید
و باز هم خدارا شکر که رابطت با خانواده شوشو خوبه

یک زن چهارشنبه 15 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 11:18 ق.ظ

اتفاقا مادر شوهر منم اسباب کشی داشت ولی بخاطر مشغله زیاد و پایان نامه نتونستم برم کمک.

مهسا دوشنبه 20 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 09:17 ق.ظ http://www.loveuarash.blogfa.com

آبجییییییییییییییییییییییییییم......
من عکی یاسی جوووووووووونموووووووو می خواااااااااااااام
آپ کن دیگهههههههههههههههههههه :-(

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد