تفلدم و سالگر عقدمونو اینا

1. اول برم سر مراسمهای این یکی دو روزه خوب همه آروم همه آروم حالا شروع می کنیم
   دو سال پیش این موقع یعنی دیشب واااااااااااااااااااااااااای مراسم عقد و نامزدی و اینجور
   چیزا یه عالمه مهمون که از ظهر همه دور هم بودن کلی بزن و برقص و قرو فر و یه تارای
   عروس ای جااااااااااااااااان چقده خوب بود چقده دوست داشتنی بود اگر بدونین چقدر کیف
   داشت همه خوشحال بودن همه به مناسبت مراسم نی نای نی نای این دو گل نو شکفته
   کف و جیغ و سوت و داد .
2. و اما ۲۳ سال پیش یه چنین روزی ای جااااااااااااان یه تارای ناااااااااااااااااز کوچولو اومد به این
   دنیا چقدر خوشگل و ناز بود وای دل آدم میره(نهایت تحویل گیری رو دارین؟) فقط تنها مشکلی
   که بود یه عالمه مو بود که یه بچه توش بود به جای اینکه به بچه باشه مو تو سرش اینقده
   هم ظریف مریف بود الهی قدش ۵۲ وزنشم ۳کلیو و ۲۰۰ گرم . بله دیگه بزرگ شدم رفتم
   توی ۲۴ سال خانوم شدم انشالله که همه شاد باشن و صدقه سر اونا منو شوشو هم در
   کنار خانواده هامون سالهای خوبی داشته باشیم .
3. دیگه مناسبت بعدی مامان شدن مامانم توی این روز بابا شدن بابا توی همین روز بعد به
   دنیا اومدن همسر آینده شوشو توی این روز که به خاطرش کلی خدا رو شاکره(آخه خودم
   نگم کی بگه هان ؟)
4. ای وااااااااااااااااااااااااااااای شوشو مریض شده اساسی سرما خورده دو سه روز بود گلوش
   سوزش داشت اما از دیروز بعد از ظهر دیگه صداش گرفت و کل وضع جسمی بهم ریخت
   هیچی دیگه کلی سوپ شیر پخیدم (من خودم عاشق سوپ شیرم هرکی میگه سوپ
   می پرم سوپ شیر درست می کنم) دیگه کلی پرتقال و لیمو براش بردم کلی موز به زور
   کردم توی حلقش کلی چهار تخمه با پر رویی به خوردش دادم (خداییش درسته خیلی
   خرکی می رسیدم اما سعی می کردم یه کم ظرافت همراهش کنم ) درنهایتم هم امروز
   ممنوع الخروجش کردم از خونه تا بمونه خونه و استراحت کنه خیالم یه کمی هم راحته
   چون مامانی خونه پیششه و مواظب بهشه .
5. دیشب دو تا پتوی بزرگ و گرم انداختم روی شوشو وبرای اینکه بتونم قانعش کنم زیر
   همون پتو ها بخوابه تا بدتر نشه مجبور شدم تا خود صبح خودم هم زیر همون پتو ها
   بخوابم تا یه کمی هم تکون می خوردم یی هو دوتا دست محکم منو می کشید زیر
   پتو خداییش جرات نمی کردم تکون بخورم خلاصه کلی قد کشیدم به قول آشپزا ری
   کردم (ربنج دیدین دم میکشه دی میکنه؟) .
6. دیروز از موقعی که حال شوشو بدتر شده بود دیگه لطفش هم فوران کرده بود دیم به
   ثانیه می بوسیدم محکم بغل می کرد خلاصه تماس دهانی که قشنگ تمام ویروسا
   نکنه هدر بره بود نگران هدر رفتن ویروسا نباشید الان همشون توی تن من هستن
   دارن اطراق می کنند تا دیگه کامل خودشونو نشون بدن . جالبه اینکه تا میومدم مراعات
   بکنم فاصله بگیرم بچم شروع می کرد هزیون گفتن که آره تو دیگه منو دوس نداری همش
    از دست من در می ری ای خدااااااااااااااااااا من از دست این شوشوی با احساس چه کنم؟!!!
   بازم خدا رو صد هزار مرتبه شکر.
7. مهمونی عالی برگزار شد همه چیز عالی وقتم زیاد آوردم مهمونا هم که با هدایاشون
   شرمندمون کردن .
8. فقط یه چیزی توی یه وبلاگی داشتم می خوندم داشتن توضیح مراسم خاکسپاری عزیزی
   رو می گفتن یا دم اومد منم توی این روز همینجا بگم آقا جون این وصیت منه تو رو به هرکی
   دوس دارین رعایت کنید نگین این که مرده دیگه هرکاری دوس دارین بکنین تورو به خدا توی
   غسال خونه وقتی داشتن منو می شستن اونایی که منو میشنسن قسمشون می دم
   نیان تماشا کنن به خدا راضی نیستم البته به مامان شوشو هم گفتم اونهم متقابل (انشالله
   خدا هزار سال سلامت نگهش داره) که بایستن دم در غسال خونه از آشناها کسی رو
   اجازه ندن توی اون زمان بیاد ببینه بابا مگه فیلم سینماییه خیلی دوست دارین ببینین یه
   وصیتم میکنم که یه روز تمام منو بذارن وسط خونه روی صورتمو باز کنن بشینین زل بزنین
   دیگه تن لخت دیدن چه صیغه ایه؟!!!!!!!! خدا رو شکر تاحالا نرفتم غسال خونه خدا اون روزو
   هم نیاره که مجبور بشم برم.
9. دیگه اینکه این رو سه روز کل برنامه هام با برنامه های سالهای قبل فرق داشت مراسم
   هیئت نرفتم خودم بودمو خودم دعا و نماز و یه چند تا نوحه ای که متناسب شخصیت امام
   حسین و اهل بیتش بود گذاشتم و حسابی دل سیر گریه کردم یه سری هم که نه دوسری
   هم رفتم حرم حضرت عبدالعظیم که میگن زیارتش معدل زیارت خاک کربلا و امام حسینه
   کلی دعا کردم برای سمیرا جون برای پروانه جون برای شاذه عزیزم برای مستانه که التماس
   دعا گفته بود برای گلی برای گلبوی عزیز برای خانوم خونه برای ساقی گل برای بنفشه جون
   برای ش.خ عزیزم برای مریم گلی که خدا یه نی نی ناز بهشون بده برای اون مامانایی که
   نی نی دارن
   به سلامتی زمین بذارن و برای اونایی که می خوان به سلامتی یه نی نی سالم و صالح
   بهشون بده برای همه و همه برای نازنین فاطمه و مامان نیلوفرش که همش جلوی چشمم
   بودن برای کیان و کیارش و مامان بیتا برای همه نی نی ها و ماماناشون خلاصه خیلی از
    دوستای دیگه برای گیلاس(محدثه) و گیلاس (منظ) دیگه دیگه مطمئنم توی اون لحظه کسی
   از قلم نیوفتاد اگر اینجا ننوشتم ببخشید آخه اثرات خستگی آخر وقت اداریه.
10. دوست ندارم دیگه دوست ندارم توی مراسمهایی برم که امام خسین و برای دنیا خوار نشون
    میدن برای رهایی از مرگ التماس می کنند برای ه قطره آب خودشو ضعیف می کنه دلم  نمی خواد بشنوم درموردزجه های زینب و گریه های رقیه دلم می خواد معرفت پیدا کنم دلم نمی
    خواد چهره قشنگ و قوی ای که از امام حسین و ابولفضلش از زینب و رقیه از علی اصغر و ام البنین از علی اکبر و ...... هستش با این حرفا خراب شه دوست ندارم شجاعت و شهامت
    اونها رو با این حرفا جلوی چشمم خراب شه . اینم از من که به نظر خیلیا شاید بی دین
    شدم شاید بی اعتقادم اما خوشحالم که خودمو شوهرم هردو یه عقیده رو داریم .
11. امام حسین قربونت بشم قربونت شجاعت و بزرگیت تو رو به همه عزیزانت قسمت میدم
    حاجت دل همه مسلمونا علی الخصوص همین دوستای خوبم که اینجا دور همیم هم دلیم
    رو بده همه رو سلامت نگه دار و صدقه سر همه اونها حاجت دل من و همسرم رو هم بده
    خدا یا تو رو به همین روزای عزیزم قسمت میدم لحظه و آنی مارو به خودمون وا مگذار .
    خدایا تو رو به اما سجاد قسمت میدم همه مریضا رو شفای خیر بده خدایا همه اونایی که
    نی نی دارن به سلامتی براشون گه دار و به اونایی که می خوان یه نینی سالم و صالح و
    ناز بده . خدایا همه جونا رو عاقبت به خیر کن خدایا برکت بذار توی زندگی هممون خدایا ما
    را محتاج نامردان مگردان خدایا قسمت میدم هیچ مردی رو جلوی زن و بچش سر افکنده نکن
    خدایا قسمت میدم دل هممون رو روز به روز به خودت و پیامبر و اهل بیت پیامبر نزدیک و
    نزدیکتر بگردان .........
12. آمین یا رب العالمین .