یخ زدگی

1-توی کامنتای یکی از وبلاگا خوندم یه آقایی گفته بود خدا رو شکر تو یکی از برف و سرما ننالیدی حالمدیگه ذاره بد میشه اینقدر دیگران توی وباشون نالیدن خوب یکی به این بنده خدا
 بگه بابا اقتضای این زمان همینه دیگه اصلا قشنگی همه اینا همینه که توی
وب هرکی می ری میبینی اونا هم مثل تو هستند الان اصلا می خوام
اول پستم از برف و سرما بگم آقا جون دیشب ما یعنی من و شوشو (به قول یکی از دوستان که گفته بودن صرفه جویی کن شوشو و جوجو مجموعا بشه شوجو همون شوجو جانم)
رفتیم یه سری خرید داشتیم انجام بدیم وااااااااای جای همگی خالی سرد بود یخ کردیم
رفتیم بدو بدو توی کوچه یه ماشین افتاده بود توی یخا گیر کرده بود
به همین دلیل ایستادم تا شوشو و یه آقای دیگه کمکش کردن اما باور کنید 15 دقیقه
بیشتر شد منم داشتم از سرما یخ میزدم کلی با چشمای اشک آلود از شدت سرما
دویدم طرف خونه حالا هی کیلید انداختیم باز نشد که نشد سرتونو درد نیارم یخ زده بود در باز نمی شد مامان اینا هم خونه مادر بزرگ بودن مجبورشدیم رفتیم خونه
مامان بزرگ کلی پیاده روی تا سوار ماشین بشیم بعدشم کلی پیاده روی تا برسیم خونه مامان بزرگ همینطور اشکام میریخت ر وی گونه هام تا اینکه رسیدیم خونه با همه سلام و احوالپرسی زورکی و روبوسی بعدشم زدم زیر گریه تا نیم ساعت چسبیدم به بخاری و از شدت سرما ریز ریز گریه کردم تا آروم شدم و به زور زیاد کردن بخاری تا آخرین درجه و چای یخم وا رفت وحشتناک بودوحشتناک همه کلی دلشون برام سوخته بود آخییییییییییییییی الهی برا خودم
بمیررررررم.....

2- رفتم خونه مامان بزرگ مانتو ومنقنعه و اینا رو در آوردم مو هامو مرتب کردم  یکی از دو قلوهای دایی اومده با یه زبون بچه گانه ای با کلی خنده و جیغ و داد  میگه موهاش نیدا
موهاشو نیدا(موهاشو نگاه) بچه
تعجب کرده بود منو با اون موهای کوتاه دیده بود خاله هم میگه مدل موهات چیه ؟ میگم هپلی در هم بهم ریخته نامرتب همه اینا رو می تونی در موردش به کار ببری می خنده میگه خوب میاوردی برات میزدم اینهمه پول آرایشگاه نمی دادی ولی خداییش خوششون آمده بود می گفتن مثل مدل موهای بازیگرای زن
توی فیلمای خارجی شده قشنگه.

3- از دست خودم کلی ناراحتم خیلی عصبانی نمی دونم چرا نمی تونم برنامه ریزی کنم نمیتونم کارامو از روی برنامه ریزی انجام بدم ! نمی دونم چرا اینقده بی برنامه شدم؟! کلی کتاب نخونده دارم کلی برنامه ریخته بودم برم خطاطی رو اساسی ادامه بدم برنامه ریخته بودم برای زبانم که دیگه امسال قالشو بکنم تموم شه برم سراغ فرانسه ولی متاسفانه عین آدمای بی برنامه شدم کم پیش می آمد من اینطوری بشم اینقدر
بی خیال درس و کتاب و اینا فقط توی خونه خیلی مرتبم و همه کارم به موقع انجام میشه من معمولا ساعت 7:30 می رسم خونه بعدشم تازه غذا آماده می کنم و شام می خوریم مجموعا تا قبل از 9 ماشاممون رو خوردیم و به کارامون میرسیم بعدشم صبح که از خونه میرم بیرون خونه نامرتب باشه خفه می شم به همین خاطر خدا رو شکر در رابطه با این چییزا مشکلی ندارم .

4- بر عکس من شوشو برای کتاب خوندناشو و کارهاش برنامه دقیق داره مثلا میاد کتابو میگیره میگه ببین تارا اینو باید یه هفته ای بخونم و اینکارو می کنه تا یک ماه دیگه باید فلان کتابا رو بگیرم و بخونم و اینکارو می کنه چه بسا بیشتر از اون چیزی که فکر کنی .

5- خدا رو شکر می کنم به خاطر همه چیزش به خاطر همه نعمتاش به خاطر زمستون قشنگی که امثال بهمون نشون داد .

6- خدا رو شکر می کنم به خاطر زندگی خوبی که دارم به خاطر همسر خوبی که بهم داده خدایا یه دنیا ممنونم مطئنم و ایمان دارم دنیا رو بگردم کسی به خوبی همسر عزیزم که اینقدر براش مهم باشم اینقدربه فکرم باشه و اینقدر فهمیده و عاقل باشه  پیدا نمی کنم خدا رو شکر میکنم به خاطر اینکه هر کسی رابطهما دوتا رو می بینه میگه به شما بیشتر می خوره که یا باهم دوست باشید یا اوایل نامزدیتون باشه اینقدر کهصمیمی هستید و به زنو شوهرا شبیح نیستید خدایا شکرت هزاران هزار بار شکرت.

7- دوستای گلم توی این روزای عزیز توی این روزای عزا از همتون التماس دعا دارم از همتون می خوام هرموقع آهی کشیدین هرموقع بغض کردین هرموقع اشکای قشنگتون از کنار چشماتون قل خوردو افتاد روی گونه هاتون یاد منم باشید منم دعا کنید.

پی نوشت : یکی از آقایون داره به اون یکی میگه داره برف میاد این یکی میگه تور خدا بی خیال دیگه اعصابشو نداریم خدایا ما بنده هات چقدر باحالیم نه؟!!!!!!!!!

 

نظرات 18 + ارسال نظر
[ بدون نام ] دوشنبه 24 دی‌ماه سال 1386 ساعت 12:08 ب.ظ http://ads.ydc.ir/register.asp?ref=hasanazar

سلام
بیا ثبت نام کن
خیلی جالبه

چی چی با حاله؟ این آردستون چرا اینقدر عجیب غریبه؟ بلا نکنه می خوای یه کارایی کنی؟!!!!

روزنویس دوشنبه 24 دی‌ماه سال 1386 ساعت 12:59 ب.ظ http://rooznevishaiam.persianblog.ir

میدونی تارا جان مشکل خیلی از ما آدما اینه که مشکلات دیگران رو بی ارزش میدونیم و مسایل و مشکلات خودمون رو خیلی بزرگ و لاینحل میدونیم . حالا اون آدمی هم که اون کامنت رو گذاشته از همین دسته بوده وگرنه اگه خودش مجبور بود یه روز توی همین شهرای بی گاز و توی این سرما زندگی کنه اونوقت دیگه هیچ وقت از شنیدن این حرف و اظهار همدردی با اون آدما ناراحت نمیشد.

موافقم باهات دقیقا اگر خودش هم مجبور بود این سرما رو برای گذران زندگیش تحمل کنه حتما می تونست درک کنه که دیگران برای چی اینطوری می گن؟!
خیلی جالب گفتی ممنونم عزیزم.

گیلاس (منظ) دوشنبه 24 دی‌ماه سال 1386 ساعت 08:37 ب.ظ http://monzo.blogsky.com

سلام سلام تارا جونم!!
من بی وفام؟؟!! آرههه؟؟!! با من بودی؟؟!!!!
نههههههههههههه!! تارا ژونم میدونی که من چقدر به یادتم!!!
بی وفا خرس همسایست!!
دیگه نشنوم درباره فک و فامیلات این حرفا رو بزنیا!! بی وفا!!!!
الهی بمیییرم!! جدی دلم کباب شد برات خواهر!!
حالا کلید یخ زده بود یا در؟؟!!! یا هر دو؟؟!!
میگم چیزه!! خیلی بی برنامه بودن بد دردیه!! منم همینجور شدم!! اصلا به هیچ کاری که میخوام نمیرسم!! به جاش هزار تا کار دیگه میکنم!
خوشحالم که از زندگیت راضی هستی!! گفتن همین کلمات هم زندگی رو قشنگ تر میکنه!! یه وقتا به زبان آوردن بعضی چیزا باعث میشه توی دل آدم تثبیت بشن!! و از یادمون نره که این همه خدا بهمون لطف کرده!!
منم التماس دعا دارم
قربونت عزیزم
بووووس

سلام خانومی
بله تو بله همین تو آره با تو
آرههههههههه میدونم جون خودم.
آره واقعا
فامیل همینه دیگه دوست با وفا تره.
خدا نکنه گلم ولی آره واقها.
نه کلید یخ زده بود.
خیلی خیلی ااااااا پس تفاهمات داریم ما دوتا :)
ممنونم عزیزم ممنونم . واقعا موافقم خدا رو شکر.
محتاجیم به دعا
قررررررررررررربونت
بوووووووووووووووووووووووووس

مازیار دوشنبه 24 دی‌ماه سال 1386 ساعت 11:41 ب.ظ http://shooka5.persianblog.ir

از سرما گریه کردی؟یعنی انقدر سرد بود؟

بله . واقعا سرد بود...

ماریا سه‌شنبه 25 دی‌ماه سال 1386 ساعت 09:57 ق.ظ http://negahekhodemani.blogfa.com/

بابا الان مدل موهای نامرتب و عجیب مده...:))))

:)))))) آره دیگه چقدر هم به آدم میاد.

مامان نازنین سه‌شنبه 25 دی‌ماه سال 1386 ساعت 10:32 ق.ظ http://niniemaman.blogfa.com

چرا من اینهمه بیخبر بودم . چرا اینهمه پست عقب بودم . حالا من چجوری برای همه ش کامنت بذارم هان ؟
امیدوارم دیگه اخلاقت خوب خوب شده باشه و همیشه لحظه هات پر از خوشی و خرمی باشه . دلم برات تنگ شده بود حسابییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی

نیدونم خوب نبیده بیدی. نیدونم خوب نبیده بیدی. :))))))) برای یکیشم گذاشتی یه دنیا ممنونم.
آره بهترم خدا رو شکر.
منم دلم براتون تنگه گلم.
:**********************

مستانه سه‌شنبه 25 دی‌ماه سال 1386 ساعت 12:57 ب.ظ http://shahzadesharghi.blogfa.com

سلام تارا جونم
بوسسسسسسسسسسسس
۱. الهیییییییییی خوب لباس گرم بیشتر می پوشیدی خانومی می دونم ولی گاهی وقتا لباس گرم هم افاقه نمی کنه!
۲.خوب پس حسابی خوشمل شدی آآآآآآآآآآآآآآآ چشمت نزنن گلم واسه خودت اسفند دود کن
۳.ناراحت نباش آدم گاهی وقتا اینجوری می شه ولی دوباره بعد یه مدت همه چی می افته رو روال غصه نخر گلم
۴. آقای شوهرا همیشه وقت واسه همه کاری دارن نمی دونم چه جوریاست شاید اونا مثل ما سخت نمی گیرن!
۵.خدا رو شکر . منم روزی هزار بار خدا رو شکر می کنم
۶.الهی شکر که اینقدر با هم خوبین خانومی . ایشالا همیشه هم با هم خوب و خوش و خرم باشین و عشقتون روز به روز پایدار تر!
۷.شماهم ما رو دعا کن گلم تو این روزا نمی دونم چه جوریه که آدم خیلی زود دلش می گیره. ایشالا هر کی هر چی می خواد خدا به حرمت خون حسین بهش بده
ببخشید خیلی حرف زدم گلم
بوسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس

سلام عزیزم
بووووووووووووووووووووووووووووووووووووس
۱- به خدا عین خرس شده بودم اینقدر لباس پوشیده بودم.
۲- آره خودم خوشم میاد.
۳-آره الان خوبم خدا رو شکر.
۴- واقعا فقط نمی دونم چطوری؟
۵- خدا رو شکر
۶-ممنونم عزیزم شما هم همینطور.
۷-محتاجیم به دعا انشالله.
خواهش می کنم گلم
بوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس

یه دل خاکی با کلی پاکی سه‌شنبه 25 دی‌ماه سال 1386 ساعت 01:39 ب.ظ

من تو رو دعا میکنم تو هم منو...
یاعلی...

خیلی خوبه موافق
یا حق....

مازیار چهارشنبه 26 دی‌ماه سال 1386 ساعت 06:00 ق.ظ http://shooka5.persianblog.ir

ممنون از کامنتت

خواهش میکنم

گلی چهارشنبه 26 دی‌ماه سال 1386 ساعت 08:01 ق.ظ http://yekgolenaz.blogfa.com/

میدونی چرا ما نمی تونیم برنامه ریزی بکنیم؟چون تعریفمون در مورد برنامه ریزی اینه که نزدیک صددرصد کارامون با برنامه پیش بره.اما سنگ بزرگ میدونی که نشونه چیه!!! پس بهتره از کم شروع کنی.مثلا برای یه هفته فقط یک کار با برنامه انجام بشه بقیه دیمی.بعد به تدریج می بینی بیشتر کارات رو برنامه است اما اگه همه کارا رو برنامه باشه خونه میشه اداره.پس جایی برای کارای غیرمترقبه و سورپرایز همیشه باید خالی باشه.یعنی از دید من اگه ۷۰درصد کارا رو برنامه باشه عالیه!
من تجربه کرده ام می گویم!
منم یه بار موهام رو مدل عجیب زدم اسمش یادم نیس یهو تو آرایشگاه تصمیم آنی گرفتم مامان و داداش کلی برام خندیدن!مدلش از اون نامنظما بود داداش می گفت خودت هم می تونستی با قیچی اینجوری کنی و می خندید!آهان یادم افتاد مدلش بن دنیزی بود!
ضمنا سیاست چیز خیلی خوبیه و با مهربونی از ته دل کاملا قابل تمیزه.یعنی حتی اگه از روی سیاست خوبی به کسی بکنی باز صفت مثبتیه اما از روی ریا نه.یعنی ریا یه چیزه سیاست یه چیزه و مهربونی از ته دل یه چیز دیگه!
میگم یه کتاب بنویسید :‌تارا / شوجو / یک در رویایی! شما چقدر با این درتون مشکل دارین؟هی پیشنهادای منو نادیده بگیر حالا!
گریه از سرما رو می تونم درک کنم.خودم بارها ه اون مرحله رسیده ام.

چرا؟
درسته خیلی جالبه ممنونم از راهنماییت .
ممنونم از اینکه تجربه هات رو در اختیارم میذاری فقط خواهشن مثل در نباشه ::
:)))))))))) به منم همینطوری میگن ولی واقها من دوست دارم این مدلیا رو .
درسته اما مشکل ما اینه که جنبه منفی سیاست رو در نظر می گیریم .
:))))))))))))))))) راست میگی شوشو هم که دست به قلمش خوبه بعدش پول دار میشیم.:)))))))))))
خیلی وحشتناکه خدا برای هیچ کس نیاره

نازی چهارشنبه 26 دی‌ماه سال 1386 ساعت 10:50 ق.ظ http://nazi08.persianblog.ir/

سلام .ببخشید سر زده اومدم.خدا رو شکر که رابطت با همسرت عاشقانست .امیدوارم خونتون همیشه گرم و عاشقانه باشه.
قربونت

خواهش می کنکم گلم .
ممنونم انشالله برای شما هم
قربونت

ساره چهارشنبه 26 دی‌ماه سال 1386 ساعت 12:01 ب.ظ http://sareheh.persianblog.ir

سلام تارا جون. خدا کنه زودتر این سرما تموم شه! من هر روز صبح که از پنجره بیرون رو نگاه می کنم یه آهی می کشم که یعنی می شه زودتر این برفا آب بشن؟!........ خوشحالم که خوشحالی.

سلام عزیزم انشالله .
آره به خدا الان منم تقریبا همینطورم.
ممنونم عزیزم از این همه لطف

اسپوتا چهارشنبه 26 دی‌ماه سال 1386 ساعت 12:01 ب.ظ http://www.aradsalt.ir

سلام دوست گلم
از سایت ما دیدن کنید شرکت ما یه محصول فوق العاده داره که برای خیلی از بیماری ها مفیده برای پوست عالیه و ترک های دست و پا و پینه و بوی بد عرق بدن و پا رو از بین می بره
منتظر حضورتون هستیم
شرکت تولیدی اروم آراد دوز www.aradsalt.com
www.aradsalt.ir

نازی چهارشنبه 26 دی‌ماه سال 1386 ساعت 12:33 ب.ظ http://nazi08.persianblog.ir/

گلم الان لینکت میکنم.راستی برا منم دعا کن

ممنونم منم می لینکمت
محتاجیم به دعا

مادر بچه ها چهارشنبه 26 دی‌ماه سال 1386 ساعت 02:37 ب.ظ http://malekeh.blogsky.com/

تارا خانوم عزیزم خیلی خوش اومدی . ایشالا همیشه خوب باشی این برفا هم به سلامتی زود بگذره یه آخر زمستونی خیلی دلچسب خنک داشته باشی .

طفلکی دلم سوخت که گریه کردی

منم امروز یه راهپیمایی پر هیجان و نفس نفس و هوهو توی دستها کردن داشتم جات خالی نباشه ولی اونقدرا هم بد نبود خدا رو شکر سرسره بازی نکردم

خلاصه خواهر از قدیم گفتیم ( من و خودم و مادر بچا ) همیشه جای ناشکریش باقیه

قربونت خداحافظ

ممنونم گلم انشالله شما هم انشلالله.
:))))))))))))))) ممنونم
خدا رو شکر
قربونت عزیزم
فدای تو خودتو مارد بچه ها.

گلبو چهارشنبه 26 دی‌ماه سال 1386 ساعت 03:07 ب.ظ http://www.golboo.persianblog.ir

سلام تارا جونم
وای این اخلاق شوهرت خیلی خوبه
من الان ۳ ماهه میخوام یه کتاب بخونم اما امروز و فردا میکنم
خیلی حرص میخورم از دست خودم
این سرما هم تنبل ترم کرده !

سلام عزیزم
خدا رو شکر ممنونم
پس تو هم مثل خودمی خیلی بده
واقعا منوم همیطور این دیگه چی بود خدااااااااااا.

ساقی چهارشنبه 26 دی‌ماه سال 1386 ساعت 03:41 ب.ظ http://kolbekoochik.blogfa.com

تارا جان چرا نظر منو تایید نکردی ؟
ما هم دیشب رفتیم بیرون شام بخوریم تا رسیدیدیم خونه یخ یخ یخ زدیم می فهمم چی میگی ؟ یه نسکافه داغ بعدش چسبید
راستی منم همیشه فکر می کنم چرا مجید وقتی یه کاری رو میگه باید تا فلان موقع تموم کنم تموم می کنه ولی من نه
همش فک میکنم اراده ام کمتر از اونه
ولی واقعیت اینه که اونا به اندازه ما غصه نامرتبی خونه و ناهار و شام و اینکه چی تموم شده و باید خرید و اینارو نمی خورن
ولی ما چون همش به این چیزا فکر می کنیم از فکر در مورد کارهامون بازمی مونیم ما باید برای خودمون هم وقت بذاریم حتما خودتم تجربه اینو داشتی که تو خونه مامانت که بودی بیشتر به کارات می رسیدی
من که اینطوری بودم حالا می بینم چقدر سخته که همزمان هم به فکر مسائل زندگیت باشی و هم فعالیتهایی که خودت همیشه آرزوشونو داشتی مردا خیلی کمتر از ما فکرشونو درگیر می کنن برای همینم روی موضوعات مورد علاقه شون زوم می کنن

ببخشید اون روز آخر وقت بود توی شرکت بودم باید می رفت گفته بودی نظرت رو ادیت کنم بعد بذارم فرصت نشد اما گذاشته بودم که اینکار رو بکنم با زم ببخش.
وای چقدر بد ولی خوب واقعا نسکافه داغ خیلی می چسبهو
کپ همیم منم این تو فکر می کنم.
نمی دونم شاید.
درسته قبلن بهتر به کارام می رسیدم.
درسته نتیجه جالبی بود ممنونم.

ساقی پنج‌شنبه 27 دی‌ماه سال 1386 ساعت 08:58 ب.ظ

سلام تارا جون من برای پست قبلیت یه عالمه نوشتم ولی پاک شد
می خواستم بگم شوهر منم دقیقا همینطوره که تو میگی یعنی برای هر چیزی حتی کوچکترین چیز میگه با هم بریم خرید
حتی وقتی بهش میگم برو نون بخر یه جوری مظلوم نگام میکنه و میگه تو هم بیا
نمی دونم بعضی وقتا خوشحالم که شوهرم اینطوریه چون بدون من هیچ جا طاقت نمیاره ولی بعضی وقتا حرصم می گیره
تعجب میکنم به بعضیا میگن شوهرمون همه چی می گیره میاره یه بار یکی از فامیلای شوهرم می گفت شوهرم همه چی رو خودش می گیره و من اصلا به خرید خونه کاری ندارم حتی یه بارم نرفته بود سیب زمینی یا میوه بخره البته من اینطوری هم دوس ندارم تو چی ؟

سلام عزیزم بگردم الهی این حالتا چدقر بده.
پس تفاهمات دارن شوشو ها.
:))))))))))))
خوشحام منم اما گاهی ادم رو اذیت می کنه.
خیلی بده این حالت منم موافق نیستم.
راستی ببخش دیر شد تایید کردنش دلیلشم همونیه که خودت گفتی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد