آرایشگر مردانه و زنانه

۱- امروز شنبه است و طبق معمول شنبه های دیگه توی این شرکت ما غاز می چرانیم.

۲- مادر شوهری با مامانی شوهری رفته بودن مشهد ۵ شنبه بعد از شرکت رفتم دیدمشون خیلی دلم براشون تنگ شده بود خیلی . برام یه روسری خیلی ناز آوردن خیلی شیکه صبحش که داشتم می رفتم شرکت از جلوی مغازه های هفت تیر رد می شدم یه چندتا روسری پشت ویترینشون دیدم خوشم اومدم گفتم یادم باشه با شوشو بیام این روسریا رو بخرم از یکیشون خیلی بیشتر خوشم اومده بود رفتم خونه دیدم نسرین جونم(مامان شوشو ) عین همونو برام گرفته بود خیلی شیک بود. خیلی بهم می اومد  گفتم ای کاش یه چیز دیگه از خدا می خواستم.

۳- از شرکت رفتم توی راه می گفتم رفتم خونه یه ذره پیش مامان شوهر اینا می مونم می رم می خوابم اینقدر که سرم درد می کرد وقتی رفتم دیدم خاله شوشو هم اونجا هستن رفتم لباسامو عوض کردم اومدم نشستم کلی صحبت کردیم خلی خوب بود اما بازم سر درد داشتم بعد از شام نفهمیدم چطور همونجایی که دراز کشیده بودم خوابم برد دادای شوهری کلی سر به سرم گذاشته و مسخرم کرده که اینو چه خوابیده؟!!!!!!!!

۴- پنجشنبه یه کمی با شوشو چپ افتاده بودم نگاهش نمی کردم خودمو یه طوری مشغول کردم که کسی نفهمه ما اباهم چپیم بعد آخر شب اومده پیشم بغلم کرده بوسم می کنه با عصبانیت بهش می گم بوسم نکن بنده خدا دیگه بوس نکرد می گم ولم کن بغلم نکن بهم دست نزن دیگه بیچاره با رعایت فاصله ایمنی خوابید صبح هم که تا ظهر همونطوری بودم اما ظهر دیگه اینقدر گفت تو دیگه منو دوست نداری تو دیگه نمی خوای ریخت منو ببینی و اینقدر مظلوم نمایی کرد که دلم براش کباب شد بهش یه لبخند زدم مشالله رو که رو نیست سریع لبش آورده جلو می گه پس حالا که دوسم داری بوسم کن ای باباااااااااااااااااااااااااا این بچم یهنی عقده ای شده آیا؟!!!!!!!!!!!

۵- در پی عملیات آریشگری یه سرو سامانی به ابرو و صورت دادیم می خواستم به نسرین جون بگم برام صورتمو تمیز کنه دیدم بنده خدا کمرش درد می کرد دلم براش سوخت هیچی نگفتم .

۶- نسرین جون می گفت وقت کردی می تونی موهامو مرتب کنی؟ اذیت نمی شی ؟ گفتم باشه دیگه بساط مو کوتاهی رو راه انداختیم بردم توی حمام این بنده خدا نشسته می گم لباست مویی میشه درش بیار!!!!!!!! خداییش کجا آریشگر به این پر رویی دیدین؟!!!  بعد موهاشونو کوتاه کردم. قشنگ شد بهتر از اون چیزی که فکر می کردم قرار بود حالا فعلا این یه بار باشه بعد برن آرایشگاه دفعات بهدی رو . ۴ ۵ ساعت بعد دیدم میگن ببین تارا جون یادت باشه اینبار چه طوری زدی دفعه های بعدی هم همینطوری بزن!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! ماااااااااا یعنی دفعه بعدی هم من باید بزنم؟! خوشحالم از این حرف چون معنیش اینه که کارم راضیشون کرده خوب بوده آخه نسرین جون ما یه خانوم جوان خیلی تمیز و شیک و حساس به همه چیز به خصوص امور آرایشگری مخصوصا کوتاهی مو می باشند پس خدا رو شکر کارم خوب بوده.

۷- در هین مو کوتاهی از تو حموم داد زدم می گم مامانی بعد از نسرین جون نوبت شماست آماده باش  که البته این نوبت به ۴ ۵ ساعت بعد موکول شد و ساعت تقریبا ۴ بعد از ظهر انجام شد که خوب بود خیلی ناز شدن قرار شد که هر یک ماه مو های مامانی مرتب بشه.

۸- در همین هین در فاصله کوتاهی مو های مامانی و نسرین جون توی اون وقفه ای که بود به شوشو می گم اه اه موهات چقدر نا مرتبه برو آرایشگاه لطفا خیلی هپلی شدی!!!! بعد چند دقیقه بهش می گم خوب حالا اگر خواستی بیا من برات بزنم یه دفعه برگشته می گه می تونی ؟ گفتم خوب تونستنش که می تونم کاری نداره اما خدا خیر بده موزر رو اگر بد شد با موزر از ته می زنیمش کلی غرغر که این چه حرفیه نه نمی خوام ۵ دقیقه بعد برگشته می گه پاشو بریم کامونو کنیم من می خوام برم همون  ماااااااا  خداییش با این حرفش جلوی مامانی و نسرین جون و برادر شوشو کلی خجالبت کشیدم رفته سمت حموم می گه بیا دیگه می گم چیه؟ می گه بیا مو هامو درست کن دیگه .

۹- در حین مو کوتاه کردن یه چند باری کارمو نصفه گذاشتم از هموم زدم بیرون دیگه اینقدر گفت بیا تمومش کن تو رو خدا من هنوز نماز نخوندم کار دارم اذیت نکن که دیگه دلم سوخت درستش کردم از بس که وسط کارم هی میگه خراب نشه بد نشه حواست باشه وای گوشمو نبری وای قیچی خورد به تنم(برای مویی نشدن لباسها همون بلایی که سر نسرین جون در آوردم سر شوشو و مامانیش هم در آوردم) وایی چقدر آب سرده آب نپاش به تنم که دیگه جیگرم در اومد ولی خوب در آخر خیلی خوب شده بود دستم درد نکنه از آریشگرای مردونه هم بهتر کار کردم .

۱۰ - اومدم بیرون به داداشی شوشو می گم فقط تو بی نصیب موندی بدو برو بشین تا من بیام می خوام جلوی مو هاتو بگیرم بالا با قیچی از ته بزنم

۱۱- آخرشب هم کلی مخ داداش شوشو رو به کار گرفتم که من می خوام علوم سیاسی بخونم چیکار می شم آیا ؟ اصلا از من چیزی در میاد آیا؟ اصلا علوم سیاسی یعنی چی آیا ؟ بیچاره کلافه شده بود تازه وسط حرفاش یه دفعه با مامان شوشوی عزیزم دستش می نداختیم می خندیدم می گفت می دونم تو همش منظورت ازاین سوالا دست انداختنه منه تو همش می خوای منو اذیت کنی.اما در کل صحبتای جالبی بود بخصوص برای شوشو که من با این صحبتا سر گرم شده بودم دیگه هی نمی رفتم اذیتش کنم نذارم با کامی جونش حال کنه.

۱۲- ۵ شنبه صبح داداشی شوشو داشته می رفته جایی توی انقلاب نگهش می دارن باهاش مصاحبه کنند داشت تعریف میکرد می گفت نمی دونین چه ارجیفی گفتم در رفتم ٫ بعد بهش می گم خوبه می خوام ضبطش کنم عین اینایی که می رن خواستگاری مثلا روزنامه و اینا می برن که  اسم پسرشونو نشون بدن توی روزنامه اند یا مثلا فلان جا ما هم فیلمو ببریم بگیم پسرمونو توی تلویزیون نشون داده .(داداشی شوشو از شوشو بزرگتره اما شوشو زرنگتر بوده زودتر رفته قاطی مرغا)

۱۳- عشق این دوتا داداش کتابه جونشون به کتاباشون بنده حالا تا داداشی شوشو اذیتم می کنه یا سر به سرم میذاره سریع با نسرین جون بهم اشاره می کنیم می گم خوب کتابا کجاست من کارشون دارم می خوام ببرم بزارم دم در نزدیک ساعت نه !!!! بیچاره رنگش عین گچ سفید میشه .حالا یه سیستم نو جمع کرده توی اونم کلی مطلب توش داره حالا اونم شده یکی دیگه از اثباب تهدید دیشب می گم ببین اگه اذیتم کنی کامپیوتر تو خیلی دوست داری آره؟ خوب من ببرم بذارمش دم در .

دیگه اینم از این ۲ روز ما .

قربون همگی

فهلا بایتون.

نظرات 11 + ارسال نظر
فرزند کویر شنبه 26 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 01:15 ب.ظ http://nasimekavir.blogfa.com/

سلام
خوشحال میشم که منت نهاده و با قدوم مبارک و سبزتون روشنائی بخش کلبه محقر و تاریکم باشید

موفق باشید

سلام دیدم خیلی جالب بود
موفق باشید

شاذه شنبه 26 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 03:31 ب.ظ http://shazze.blogsky.com

چه خبره! اینجا آرایشگاه تو وب من آرایشگاه همه جا همین خبره(خنده)
تو چرا نمیری تو کار آرایشگری؟ موفقتری ها! گفته باشم

:))))))))))) اینجا آرابشگاه اونجا آرایشگاه همه جه آرایشگاه
واقعا نمی دونم خیلی دوست دارم آرایشگاه داشته باشم می دونم می تونم موفق باشم.

همسر آقا فرزاد(مرمر) شنبه 26 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 04:02 ب.ظ

به به به به میشه موهای موهای منو هم کوتاه کنی (خنده شیطنت آمیز) خوشحالم که خونه ی مامان شوشو بهت حسابی خوش گذشته از ته دلم میخوام که همیشه شاد و خوش ببینمت.

:) ممنونم بله سرت و بیار آها
قربونت عزیزم ممنونم.

مهسا(تنها دختر عاشق غریب) شنبه 26 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 07:47 ب.ظ http://www.loveuarash.blogfa.com

سلام تاراااااااااااااااااااااا جونم ( یه عالمه بوس)
دیگه خبری از من نمی گیری
دیگه دوسم نداری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ (قیافم شبیه شوشو شده وقتی نمی زاری بوست کنه......)
عیبی نداره.ولی من به جای جفتمون دوست دارم
خیلی دلم برات تنگ شده بود خواهر جوووووووونم (یه عالمه بوس)
بوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس
بوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس
بوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس
تارا جوووووووووووووووووووووووووونی دلم برات تنگ شده بووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووود
بازم بوس
دوست دارم.اندازه ی یه دنیا.....نه اندازه ی قلبم....چون تمام احساساتم تو قلبمه
جوجو جونم آپ کردم
بعد قرنی یه آپ کاملا عاشقانه
خوشحال می شم بیای
هنوزم یه کمی ازت دل خورم
فعلا
بوس بوس
بای بای

سلام عزیزم (یه عالمه بوس)
هستم می گیرم
این چه حریفیه؟
قربونت
فدات منم همینطور
یووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس
بووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس
بووووووووووووووووووووووس
جونم؟
منم دلم برات تنگ شده عزیزم
بازم بووووووووووس
منم دوست دارم
خوبه
:))))))))))
میام
نباش دیگههههههههههه
قربونت
بوووووووووووس
بای

ساینا شنبه 26 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 11:26 ب.ظ http://saina-sam.blogfa.com

سلااااام خانومی آرایشگر
خوبی عزیزم؟!
تو که گفته بودی کلاس خود ارایی نرفتی، پس از کجا بلدی مو کوتاه کردن رو؟!
خوش به حالت
باور نمیشه موهای اقای شوشو رو هم تو کوتاه کردی
خراب نشد؟ آخه مدل موی مردانه خیلی فرق میکنه
بابا هنرمند... معلومه خیلی هنرمدنی که جرات کردی موهای اقای همسریت رو هم خودت کوتاه کنی
آخه موی خانوما خراب بشه هزار جور راه حل داره
فوقش یه مدت میپوشوننش
ولی مردا چی؟!!!!!!
بهرحال خیلی خیلی خوش به حال هم خودت و هم بقیه که دیگه لازم نیست زیر منت این آرایشگرای پر فیس و افاده باشن
..................................
میبینم که بدجوری با این خونواده ی همسر اخت شدی ا ... داری خیانت میکنی به بقیه خانومی :دی
ببینم امشب میتونم دعوا راه بندازم یا نه
شوخی کردم عزیز دلم
ایشاا... همیشه به خوشی و شادی
خیلی خوشحال شدم حال مامان بزرگت هم خوب شده
فعلا خانومی

سلاااااااااااااااام ساینا خانوم بلا
خوبم گلم.
کلاس خود آرایی نرفتم اما آریشگری رفته بود تفریبا۶ سال پیش
:))) دیگه دل و جرات به خرج دادیم
ممنونم واقعا
درسته اما منم برای شوشو راه حل گذاشته بودم که از ته بزنیمش برای یه مدت(چشمک)
قربونت لطف داری تو هم کاری داشتی در خدمتیما
.......................
:))))))) الحمدلله بودم ..... نههههههه خیانت به کیییییییییی؟!!!!!!!!
:))))) نه می تونی
قربونت گلم
ممنونم لطف داری
قربونت

سمیه مامان ایلیا یکشنبه 27 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 08:37 ق.ظ http://somy1359.persianblog.ir

سلام خوبی تارا خانم خوشگل . میگم که تو مگه آرایشگر هم هستی ما خبر نداریم بلا ؟ نگفته بودی که آرایشگری هم بلدی . یه وقت هم به ما بده .
حالا طفلی شوشو مگه چیکار کرده بود که باهاش چپ افتاده بودی هان ؟

سلام عزیزم
خوبم تو خوبی خوشگل بلا.
ای بابا آرایشگری که نمیشه گفت اما گهگداری یه کارایی می کنیم.
:))))) خواهش می کنم.
ای بابا این آقایون چیکار می کنن اینم همون یه موقع هایی مثل آدمای با منطق میشن.

امیر دوشنبه 28 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 05:51 ق.ظ http://hamsaran.blogsky.com

سلام

فقط میخواستم بگم که وبلاگ شما رو در وبلاگ همسران معرفی کردم.

برای شما و خانوادتون آرزوی شادی و خوشبختی دارم

-امیر

سلام
ممنونم خیلی لطف کردین یه دنیا ممنون.
برای شما و نرگس جانم همچنین.

ساقی دوشنبه 28 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 10:14 ق.ظ http://kolbekoochik.blobfa.com

سلا تارا جون . خوبی ؟ خوشحالم که اینقدر با خانواده شوهذت خوب و صمیمی هستی
راستی این شوشوی تو چقدر بعضی اخلاقاش شبیه شوشوی منه . مخصوصا وقتایی که باهاش قهر می کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سلام ساقی جونییییییی خونم تو خوبی؟ ممنونم عزیزم.
چه جالللللللللللب پس شوهرتو هم خوبه خدا رو شکر.
:)))))))) انشالله همیشه خوش باشید

یه دل خاکی... دوشنبه 28 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 10:48 ق.ظ

بابا هنرمند...........آرایشگر.........باقلوا......هلو انجیلی....
ای ول حسابی حق عروس بودن رو واسه نسرین جون ادا کردیا خوشم اومد....

خواهش می کنم شرمنده نفرمایید.... خواهش می کنم ممنون .... خدا رحم کرده نگفتی پاچه خوار(چشمک) :))))))))))
قرررررررررررررربونت به خوبی تو که نمی رسیم خانوم.

سمیه مامان ایلیا سه‌شنبه 29 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 08:54 ق.ظ http://somy1359.persianblog.ir

سلام خوبی ؟ عزیزم اشتباه گفتم من شنبه رفتم سر قرار اشتباهی نوشتم ۵ شنبه .
راستی قالب وبت هم خیلی خوشگل شده .
دفعه بعد قرار دادشتیم خبرت می کنم.

سلام ممنونم. ااااااا خوب خوبه خوش به حالتون.
ممنوننننننننننننننننم
حتما منتظرم

سامان چهارشنبه 27 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:35 ق.ظ http://saman2000bald.blogfa.com

به وبلاگ منم بیا.
در مورد آرایشگریه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد