لیله القدر

          تشه ام این رمضان تشه تر از هر رمضانی 

                                                                   شب قدر آمده تا قدر دل خویش بدانی

            لیله القدر عزیز است بیا دل بتکانیم

                                                       سهم ما چیست از این روز همین خانه تکانی

 

     تو که آ هسته می خوانی قنوت گریه هایت را

                                             میان ربنای سبز دستانت  دعایم کن

                                                                              که محتاج دعای جماله یارانم

دوستای گلم طاعاتتون قبول باشه خیلی التماس دعا  دارم .

این روزا حال و هوام یه طور دیگه شده انشالله بعدا میام می نویسم الان دوست ندارم با فکر کردن به چیزای دیگه این حسمو از دست بدم .

یه بازی قشنگ

واااااااااااااااای دوست جونیام بازم به یه بازی قشنگ از طرف مرمر جونم دعوت شدم.

بازی می کنیم:

۱- خودمو معرفی کنم:

تارا هستم البته اسم اصلیم نیست اینم اولین باره که دارم میگم. متولد ۳۰/۱۰/۶۳ . توی یه خانواده تقریبا مذهبی بزرگ شدم مادرم مشاور دبیرستانه برادرم یک سال از من کوچکتره و دانشجو خیلی هم به هم وابسته ایم البته از اون موقعی که ازدواج کردم کمتر باهمیم پدر خوبم هم که عاشقشم .توی دوارن دبیرستان و پیش دانشگاهی چادر اجباری بود اما هیچو قت به خاطر اجبارش نپوشیدم بعد از اون هم دیگه خوب چادری نبودم اما الان تقریبا ۵ ماهه که دارم چادر می پوشم چون احساس می کنم توی اجتماع با چادر راحت تر می تونم حضور داشته باشم شوهر گلم همیشه از چادر خوشش میامد اما هیچ وقت نگفت که چادر بپوشم البته  بد نیست بدونین از اون موقعی که چادر می پوشم احساس می کنم خیلی خوشحاله و انگار افتخار می کنه وقتی داریم توی خیابون باهم راه میریم. تقریبا دوسالی میشه که دارم کار می کنم یک سال و ۲ماه هست که ازدواج کردم و یک سال و ۹ ماه که با شوشوم شرعا و رسما زن و شوهر شدیم. ۲ سال و ۲ ما ه هست که  با شوشو هستم قبلش هم تقریبا ۶ ماه قبلش باهم همکار بودیم. عاشق خانوادمم همسرمو خیلی  دوست دارم . در کل آدم جدی و مبادی آدابی هستم بر خلاف اون چه که توی وبم . کامپیوتر خوندم کارمم در رابطه با کامپیوتره . روی مسائل اعتقادیم خیلی تعصب دارم و البته روی خانواده همسرم عاشقشونم خیلی دوسشون دارم.

۲-فصل و ماه و روزی که دوست داری:فصل زمستون .ماه آذر و دی ماه . فکر کنم پنجشنبه ها.

۳-رنگ تو: یاسی بنفش ملایم

۴-غذای مورد علاقه: کباب کوبیده .

۵-موسیقی مورد علاقه: صدای آقای افتخاری و اخشابی و البته احسان خواجه امیری خیلی برام دلنشینه. همایون شجریانم به دل میشینه.

۶-بدترین ضد حالی که خوردی: توی کنکور بر خلاف انتظاری که داشتم اتفاق افتاد.

۷-بزرگترین قولی که تاحالا دادی: برای همیشه کنار شوشو باشم و کمک کنیم بهم تا خوشبخت باشیم.

۸-ناشیانه ترین کاری که کردی: مریوط میشه به دوران دوستی منو ... که براتون گفتم یه روز رفتیم جاده چالوس

۱۰-بدترین خاطره ی زندگی: مهر ۸۱ تا مهر ۸۲ کلش بد بود مریضی مامان بزرگ نبودن مامان توی خونه به خاطر مریضی مامان بزرگم  و برخلاف درس خون بودن و استعداد خوبم توی درسام مخصوصا ریاضی نتیجه مورد نظرم رو توی کنکور اون سال نتونستم بگیرم.

۱۱-شخصی هست که بخوای ملاقاتش کنی:  خیلی دوست دارم می تونستم  یاسمن خواهر جوجه رو که توی سن ۱۱ سالگی سال ۷۹ فوت شد رو ببینم . البته اگر نگین شعاره حضرت زهرا و یوسفش.

۱۲-به کی نفرین میکنی: می کردم دیگه نمی خوام بکنم چون واگذارش کردم به خدا به باعث و بانی از هم پاشیدن زندگی یکی از عزیزام . اینم ازش گذشتم معلم ریاضی سال دوم دبیرستان تا پیش دانشگاهی که دائما سعی داشت به هممون که شاگردای زرنگی بودیم و همه کمترین نمرشون توی ریاضی ۱۹ بود رو بگه که هیچی نمی فهمیم همین باعث شد که اعتماد به نفسمونو بیاره پایین مدیرمون تو همون سالا که بعدا براتون تعریف می کنم قضیش رو البته خوب نفرینم گرفت دیگه هم هر چی پسش بگیرم فایده نداره.

۱۳-وضعیتت در ۱۰ سال آینده: یه زندگی فوق العاده خوب در کنار همسر گلم در حالی که استاد دانشگاهم و یه نی نی خوشگل و ناز ترجیحا دختر دارم البته هر چی خدا خواست.

۱۴- حرف دلت:
خدایا به حق این روزای عزیز به حق این لحظات پربرکت حاجات همه بنده هات رو بده منو همسر عزیزم رو هم برای همیشه درکنار هم نگهدار خوب و شاد و خوشبخت .
خدایا به حق این لحظات ناب قسمت می دم من طاقت دوری و از دست دادن عزیزامو ندارم منو پیش مرگ عزیزانم قرار بده.
خدایا خدای مهربون خدای رحمان و رحیم خدا جونم ازت می خوام لحظه ای و آنی من و به خودم وا نذاری می دونی بدون تو می میرم میدونی هرکاری می کنم امیدم به وجود تو هست خدایا همیشه و همه جا دستم و بگیر خدایا من و پیش هیچ کدوم از بنده هات شرمنده نکن خدایا نذار شرمندگی و تحقیر شدن هیچ بنده ایت رو ببینم خدایا یه دل صاف و دریایی بهم بده .

مرمر جونم بازم ازت ممنونم خیلی خوب بود

منم از بین دوستای گلم سمیرا جون شاذه عزیزم الهام جون مامان نی نی و نیلوفر جون مامان نازنین فاطمه رو به این بازی  دعوت می کنم.

بعدا نوشتم : راستی من یام رفت می خواستم گیلاس جون جونی (منظ تو رو میگما ) دعوت کنم هول هولکی شد یادم برفت گیلاسی منتظرتما .

سلام

خوبین ؟ طاعاتتون قبول باشه.

منم خوبم .چی؟ خبری ازم نیست؟ نه هستم اما گرسنگی امونمو بریده دیده دارم کم میارم. نه بابا شوخی کردم عمرا کم بیارم اما خوب ساعتایی که شرکتم واقعا تقریبا خسته میشم(خداییش حال کردین با جمله؟ هرکس مشکل دستوری زبان فارسی داشت در خدمتیم.)

می نویسیم:

۱- من خوبم شوشو هم خوبه.

۲- گفتم زدیم به تیپ وتاپ هم یادتونه ؟ اونم نمک زندگیه آخه نمیشه که همش لاو بترکونیمو عشقولانه درکنیم بی مزه میشه عشقولانه درکردن بعد از به تیپ وتاپ هم زدن خیلی بیشتر مزه میده اونایی که مزدوجن می دونن من چی میگم نه مرمر جون؟ شاذه جون تو چی می گی؟ فکر کنم فاطمه خاکی هم بتونه نظر بده اما هنوز براش زوده دوران نامزدی این چیزا خیلی کمتره و همه متاهلین عزیز شما نظرتون چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

۳- گفتم زدیم به تیپ و تاپ هم اما نه اونطوری که نگران کننده باشه راستشو بخواین اونطوری هم خوش میگذره آخه من و شوشو قهرکردن بلد نیستیم خدا رو شکر به همین خاطر اینقدر مسخره بازی درمیاریم توی قهر ا که  سر تا سرش خندست. همچینی یه نموره خوش میگذره. تازههههههههههههههه نازکشیای بعدش بیشتر اینقده شیرینهههههههههههه قابل توجه مجردای عزیز گفتم که ترغیب بشید زودتر به فکر بیفتینا.

۴- نی نی خوبه نی نی دوست دارم ام احساس می کنم توانایی جسمیش رو برای نگهداری نی نی ندارم در واقع انرژی دنبال نی نی دویدن ندارم .

۵- اصلنم ناشکری نمی کنم خدا رو شکر واقعا انشالله به وقتش چون دوستای گلم خیلی تشویقم کردن به فکر میفتم.

۶- یکی از  دوستان سنمو پرسیده بود من متولد ۳۰/۱۰/۶۳ هستم هر کی گفت چند سالمه؟

۷ - دوست جونیام خیلی دوستون دارم امیدوارم به زودی همتونو از نزدیک ببینیم ممنونم که اینقدر زیبا راهنماییم می کنید و نگرانم هستید .

۸- الان سرویسمون میره

۹- نتیجه میگیریم من باید برم

۱۰ - التماس دعا

۱۱- همیشه خوش باشید

۱۲- همگی مواظیت خودتون باشید لطفا.

پ.ن :وقت ندارم اسمیلی بذارم به تراوت خودتون خشکی این متنو ببخشید.