سلام سلام
بیش از یک ماهه که استعفا دادم و اومدم بیرون خودم شدم و خودم به زندگیم میرسم و به دخترک نازم به خودم میرسم و به دوست داشتنیهام دیگه سعی می کنم همه چیز رو در رابطه با شرکت از ذهنم بیرون کنم البته شرکت هنوز با استعفای کامل من موافقت نکرده و ازم خواست که آموزش رو دست بیگرم که بعد از کلی بررسی کردن به این نتیجه رسیدم که یک کمی هم مشغولیت بد نیست و فعلا بعضی روزا به اندازه 3 الی 4 ساعت میرم و بر میگردم. اما هیچ ارتباطی با شرکت غیر از اس ام اس کردن ساعتها براشون ندارم.
دخترکم امروز یک سال و نیمه شده و کلی خانوم ماشالله دخترکم این هفته نسبت به هفته پیشش کلی بزرگتر شده و خانوم تر کلی هم دلبری میکنه و وقت من رو اینقدر پر کرده که وقت پست گذاشتن هم ندارم.
خانومی دیگه مامان و بابا - مامانی و بابایی رو دایی و عمو رو میگه
دایی = دای
مامانی=مامانی
عمو = عم تاکید روی میم
حموم =حمو
آب = آ
غذا= به
میوه به کلی = نانگی
لیمو شیرین = شیرین شیرین عاشقشه
نون= نو
متین(اسم یکی از عروسکهاش)=میین
شیر= سیر
سوپ= شوپ
کاکتر مورد علاقش pooh همونPOO
Kitti=kidi
toueiti= teito
دخترکم کار با لپ تاپ رو به خوبی بلده و کارش هم که تموم میشه میبنده و میزارش کنار.
راستی دیگه با اومد و رفت هم جمله میگه
خلاصه اینکه دلبری شده برای خودش افراد مورد علاقه اش هم عمو فرهادش دایی محسن و خاله مهسا که همسر دایی محسن هست .
فعلا که کلی داریم باهم حال میکنیم و کلی لذت می بریم .
برامون دعا کنید خیلی خیلی زیاد